گروه سياسي: باز هم احضار، دعوت به پاسخ، کارت زرد، سوت زدن به نشانه خطا، استیضاح و امضاء برای برکناری وزرا! واژههاي که در طی 8 سال گذشته نا آشنا و ممنوعه بودند و انجام و بیان هر کدام از آنان به نوعی ضدیت با کشور و دل شاد نمودن دشمنان این خاک تلقی ميشد؛ اما گویی در این ماهها فضا آنچنان تغییر کرده است که به بهانه 8 سال گوشه گیری این کلمات و فراموش کردن آگاهانه از وظایت قانونی نمایندگی که به خاطر مسائل پشت پرده و منافعشان از آن چشم پوشی کردند، اینک برخی از مجلسیان ميخواهند تمام آنچه که در طی این سالها انجام ندادند را یک باره با بهانه غیر منطقی انجام دهند تا شاید درد شکست انتخابات 24 خرداد تسکین یابد.
احسان يوسفي
مجلس اصولگرا به وزیر اصلاح طلب علوم، تحقیقات و فناوری کارت زرد داد.
این اتفاقیست که چند صباحی در فضای سیاسی کشور پیچیده و کام دانشجویان و اساتید را تلخ نمود است نه به آن خاطر که وزیرشان ناتوان و ضعیف است بلکه ناراحتی یشان از این بابت ميباشد که عده ای ميخواهند مانع اصلاح، رشد و پویایی دانشگاه شوند تا این قلب محرک کشور را از دولت جدا و آن را در مقابلش قرار دهند تا دیگران بتوانند از این آب گل آلود ماهی کیش قدرتشان را صید کنند.
در قانون اساسی اشاره شده است که وظیفه نمایندگان مجلس قانون گذاری و نظارت بر اجرای قانون است اما در در ایران متاسفانه آنچه در قانون اساسی اشاره ميشود تا آن زمان که به مرحله اجرا و اعمال ميرسد تفاوت از زمین تا آسمان است. بدین سان که متاسفانه نمایندگان محترم مجلس پیش از آنکه بر اعمال قانونی و وظایفی که در قانون به آن اشاره شده است اشرافت داشته و نسبت به آن به طور جدی پیگر باشند و خود به قانون پایبند باشند اما متاسفانه آقایان از این رویه دوری جستهاند و وقت و قدرت قانونی خود را صرف مواردی ميکنند که اساسا ارتباطی به حوزه نمایندگی آنان ندارد و بیشتر به دنبال سهم خواهی و تصویه حسابهاي سیاسی هستند.
همواره تغییر سیستم اجرایی یک مجموعه از حقوق ابتدای و اولیه هر رئیسی ميباشد که آن فرد مجموعه مدیریتی خود را از همفکران و شایستگانی که در گروه خود صاحب حسن شهرت هستند استفاده کنند. اما متاسفانه گویی در کشور ما این قاعده پیچیده و بر عکس است آنچنان که گویی رفتار برخی از مجلسیان اینچنین نمود پیدا ميکند که گویی تفکر استالینی که ميگوید: باید واقعیات با افکار ما منطبق شوند حکایت دارد.
مجلس اصولگرای نهم به دکتر فرجی دانا به جرم آنکه همانند اکثریت مجلس نشینان نیندیشیده است و همانند رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس از دایره ادب خارج نگشته تا دست به بی حرمتی و هتک حرکت بزند و به خاطر آنکه از محبوبان و شایستگان جامعه دانشگاهی در راس وزارت علوم بهره برده است و به خاطر آنکه این تصمیمات ارزشمند مورد حمایت جامعه فکور و آگاه دانشگاه بوده است را بر نتابیده اند، سعی در تقابل و کشمکش سیاسی با رای ونگاه وزیری بردهاند که منتخب رئیس جمهوریست که ملت رای قاطع او را برگزیدند و به دیگران نه تاریخی دادند.
یقینا حضور دکتر جعفر توفیقی که از پیشگامان و خوشنامان عرصه دانشگاهی ميباشند و همواره مورد حمایت جمع کثیر این قلب تپنده کشور بودهاند ميتواند بعد از سالها در وزارتی که به جای آنکه محور تولید اندیشه و علم باشد اما متاسفانه به جایگاه امنیتی و خاموش نمودن زبانهاي صریح و افکار روشن ضمیر گشته بود، بار دیگر به مسیر اصلی خود باز گرداند و امید و آینده روشن را در قلم و بیان دانشجویان احیا کند و یا حضور دکتر میلی منفرد که نامحرمان حضورشان را در قالب وزارت علوم برنتابیدند و اینک بر معاونت آموزشی که حساس ترین مرتبه وزارت علوم ميباشد و ارتباط مستقیم با جامعه دانشجویی دارد ميتواند بار دیگر عزت، شان و شخصیت را در بین جامعه دانشگاهی گسترش دهد ميتواند برخی را ناراحت و عصبانی کند.
اما سوال این چنین است چرا مجلسیان در امور داخلی یک وزارت خانه دخالت ميکنند؟
چرا وزارت علوم برای آقایان جزء خطوط قرمشان تلقی ميشود؟
مگر قلم، اندیشه و بیان دانشجویان چه خطری برای آینده سیاسیشان تلقی ميشوند؟
حضور اساتید با سواد، مشهور با درجه علمی بین المللی که موجب رشد و تولید علم در کشور ميشوند چرا برخی از مجلسیان نسبت به حضور این عزیزان حساسند؟ مگر فهمیدن و دانستن جرم است؟ مگر در اختیار داشتن بهترین امکانات و منابع گناه است؟ آیا در قانون اینچنین دخالتی در مورد انتصابها و عزلها وزارتخانه ای برای آقایان پیش بینی شده است؟ آنچه از سوی برخی از آقایان اعمال ميشود آیا در افکار عمومی بر اساس عقلانیت صورت ميگیرد یا بر اساس تصویه حسابهاي سیاسی که ریشه در حماسههاي عظیم و با شکوه دوم خرداد 76 و 24 خرداد 92 دارد سرچشمه ميگیرد؟
رفتار عجیب و ناپسند برخی از مجلسیان که در امور جزئی و انتصابهاي یک وازرت خانه سرکشی و دخالت ميکنند و خواهان وضع موجود و مقابله با اصلاح طلبی هستند بیش از هر چیز موید آن است که هنوز عده ای که در افکار، نگاه و رای ملت جایگاهی نداشتهاند ميخواهند در برابر اراده ملت ایستادگی کنند و خواست آنها را نادیده بگیرند.
البته مجلسیان باید اینچنین ناراحت شوند چرا که آنها برای وزارتی که 8 سال تمام قد بر آن سیطره داشتند و دانشگاهی که باید مبدا تحولات و دریایی از تضارت افکار و اندیشه باشد چنان آن را محدود، بسته و یکنواخت نمودهاند که تک صدایی در آن سایه افکند و تشکلهاي منتقد را پلمپ نمودند و دانشجویانی که تفکر متفاوت با صاحبان قدرت را داشتند ستاره دار کردند و به همین خاطر است که به این راحتی حاضر به تغییر فضا نخواهند بود. چرا که اصلاح وضع موجود به حیات سیاسی عده ای که حضورشان بر گرفته از نا آگاهی و نا امیدی در جامعه است گره خورده است و اگر این تابوی تاریکی و بی انگیزگی در کشور رخت ببندد یقینا در فردای آزاد و باز سیاسی دیگر توسط ملت جایگاهی نخواهند داشت همان گونه که در خرداد 92 این ملت شریف به عینه نشان داد.
مجلسیان باید از حضور وزیر اصلاح طلب در راس وزارت علوم رنجیده خاطر شوند. آخر چگونه ميشود 8 سال ویترینی از وزیران اصولگرا را بر قامت این وزارت ببینند و هر آنچه ميخواستند بدون هیچ گونه مزاحمتی و با بی توجهه به خواست ملت انجام دهند بی آنکه به نهاد، مرجع و ملتی پاسخگو باشند که سوال شود چرا اینچنین دست به تفکیک جنسیتی ميزنید؛ مگر پسران و دختران ما بیمار هستند که حضورشان در کنار هم باعث فساد جامعه شود؟
آیا این کار توهین به شعور ملت نیست؟
آیا این رفتار بر گرفته از اسلام رحمانیست یا اسلامی که برخی هرآنگونه که خود میپسندد تعریف و گاهی تحریف ميکنند؟ یقننا اسلامی رحمانی که خواستار رشد و حضور زنان و مردان در کنار یکدیگرست اینچنین تفکری را نمی پذیریپد چرا که به شان و کرامت انسانی ارج ميدهد. باید سوال شود اینکه دانشجویان منتقد محروم، اخراج و تعلیق ميشوند با کدام یک از آئینهاي نظام ما هماهنگی دارد وقتی سنگ بنای جمهوری اسلامی از کلام امام خمینی (ره) تا گفتار شهید مطهری آزادی بیان و اندیشه است.
باید از آقایان افراطيون و وزرای اصولگرای دولت سابق که بر قانون اساسی آگاهی جامع نداشتند سوال شود آیا به اصل 23 ق. ا. ا. مبنی بر این که تفتیش عقاید ممنوع است آگاهی داشتند که متاسفانه بر اساس همین اصل آقایان جمع کثیری از فرزندان این ملت را در چند سال گذشته با بهانههاي ناجوانمردانه و نابخشودنی بی آنکه فرصت دفاعی داشته باشند از حق تحصیل و زندگی که برای همه محفوظ و محترم است محروم ساختند؟
باید سوال شود چرا نورچشمیها و آقا زادههاي که شایستگی اعطا بورس را نداشتند اما تنها به خاطر خوش قدمتی به اصحاب قدرت اتوبوسی رشد کردند و بر مناصب شایستگان تکیه زدند مورد بازخواست قرار نگرفتند؟ آنجا زمان که برکناری چند رئیس دانشگاه در زمان سرپرستی دکتر توفیقی در افکار عمومی با سیل عظیمی از شادی و امید همراه شد باید آقایان مجلس نشین در خلوت خود به وجدانهاي به خواب رفته یشان رجوع ميکردند و به این سوال پاسخ دهند که در گذشته چه سیاستهاي اعمال ميشد که حال با تغییرآنان ملت اینچنین شاد و مسرور گشته اند؟
آیا دانستن این چنین تاوانی داشت؟
البته این رفتار مجلسیان دور از انتظار نبود وقتی عده از آنان که تفاوت و معنای کلمه اختصاری NPT (کنوانسیون منع تکثیر سلاحهاي هستهای) را نمی داند و در گزارش خود به رسانهها آن را با واژه MPT منتشر ميکند و بارها و بارها بر آن تاکید ميورزد نشان از نشت سوادی آن محترمان است که ميخواهند برای یک ملت تصمیم گیری کنند.
وقتی رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات که خود در گذشته نیز وزیر این وزارت بوده است با لابی گری با نایب رئیس دوم مجلس نتوانست در دولت تدبیر امید که برگرفته از اندیشه، روح و رای اصلاح طلبیست به این رویایی دست نیافتنی خود برسد باید اینچنین سعی در ایجاد سرو و صدا علیه وزیر محبوب علوم بزنند که به گواه منتقدین، دکتر فرجی دانا از همه لحاظ از آن جناب شایسته تر است.
اما همه این رفتارها از عدم رای اعتماد به دکتر نجفی تا کارت زرد به وزرای اقتصاد و علوم و کارشکنیهاي بی پایان و آشکار برخی از این مجلسیان در برابر دولت تدبیر و امید باید بدانند که این رفتارها در ذهن و افکار ملت ثبت و ماندگار خواهند شد و رفتار یکایک آنان را زیر ذرهبین عادلانه خود به قضاوت خواهند نشست. اگرچه این روزها رفتارهاي مغرضانه و تصویه حسابهاي که حاصل شکست تلخ آقایان در انتخاب ریاست جمهوری حکایت دارد و پی در پی به وزرا کارتهاي زرد نشان ميدهند.
افراطيون باید بدانند این مسابقه روز به روز، ثانیه به ثانیه به اتمام زمان خود نزدیک ميشود و به زودی در فضای باز بدون برخوردهاي حذفی و با حضور تمام تفکرات و سلیقهها ملت با رعایت احترام به شخصیت همه افکار به کسانی که در جهت تقابل با رای ملت بر آمدند کارت قرمز نشان خواهند داد تا ثابت کنند مجلس عصاره ملت در جهت ایفای خواسته این مردم است نه بر اساس انتقام گیری از ملتی که آنان را نپذیرفتند؛ تا در تاریخ دوباره ثبت شود که بهارستان خانه ملت است نه خانه شکست خوردگان سیاسی!