بهرهگیری از ظرفیتهای دیپلماسی عمومی بهعنوان راهبردی کمهزینه، اثرگذار و نتیجهبخش، همواره و در طی دوران تصدی وزارت خارجه از سوی محمدجواد ظریف بهطور اتم و اکمل پی گرفته شده است.عملکردی که در طول سه دهه و اندی فعالیتهای دیپلماتیک همواره مورد امعان نظر و توجه ویژه ظریف بوده و تنها محدود و محصور به دوران سکانداری وی در وزارت خارجه نیست. ظریف در دوران حضور چندین و چندساله در آمریکا هیچگاه اهل عافیتاندیشی و خوشنشینی نبوده و با نگاه استراتژیک به مقوله منازعات میان ایران و غرب با اهتمام و تلاش دوچندان سعی در اثرگذاری بر سطوح نخبگان، اهالی سیاست و رسانه در آمریکا را بهعنوان مولفهای مهم و اثرگذار، فارغ از مجادلات رسمی و قواعد سنتی، داشته است.
آنچنان که رئیس دانشگاه کلمبیا باتوجه به حضور پررنگ وی در محافل عمومی و اجتماعی از وی میپرسد: آیا قصد شرکت در رقابتهای انتخاباتی آمریکا را دارد؟ حال او در یک بزنگاه تاریخی و در یک گرانیگاه حساس عهدهدار مهمترین مقوله مورد منازعه ایران و غرب یعنی پرونده هستهای شده و بدیهی است که از این ظرفیت بهره دوچندان ببرد. وی در سفر چندروزه نیویورک با مقامات و شخصیتهای عالیرتبه جهان به گفتوگو نشسته و از طرف دیگر با حضور در مجامع و محافل خاص و اثرگذار به تبیین دیدگاه و سیاستهای جمهوری اسلامی در عرصه سیاست خارجی پرداخت اما در این میان حضور وی در «شورای روابط خارجی آمریکا» و بیان چند جمله از سوی وی دستمایه برداشتهای آنچنانی و تاویل و تفسیرهای ناموزون شده و دو هفتهای میشود که روند انتقادات در رسانههای تندرو نسبت به این سخنان ظریف ادامهدار است. سخنانی که با خوانش معکوس دستمایه هجمه و حمله به ظریف شده و بهخوبی نشان میدهد که برخلاف ادعای منتقدین این آنها هستند که رقابتهای سیاسی داخلی را در مذاکراتی که با منافع ملی همه ایرانیان ارتباط وثیق دارد، دخیل میکنند.
اشاره هوشمندانه ظریف؛ کنایه نامربوط منتقدین
«سیاست خارجی تداوم سیاست داخلی است» این گزاره پذیرفته شده و یک اصل اساسی و جهان شمولی در حوزه دیپلماسی است. ظریف نیز در سخنان خود در «شورای روابط خارجی آمریکا» به همین نکته اشاره داشته و خطاب به مقامات غربی گوشزد میکند که زیادهخواهی و عدم انعطاف آنان در بزنگاه خطیر فعلی فرصت یک توافق برد- برد را از آنان سلب کرده و میتواند منجر به واکنشهای منفی داخلی نسبت به مذاکرات شود. نکتهای که پیشتر نیز به منصه ظهور رسیده و سخن غیرمنتظرهای هم نیست و جالب آنکه نوک پیکان مورد اشاره ظریف نه به سمت داخل که به سوی تندروهای نامنعطف خارجی است. ظریف در این جلسه گفته است: «اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها بینتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا 16ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار میشود، به این عملکرد ما پاسخ بدهند...» این سخن واضح و اخطارگونه نسبت به زیادهخواهی غرب در داخل با ترجمه غلط و البته رندانه جوری دیگر نمود یافته و تفسیرهای پیامدی شاقی را به دنبال داشته است.
رسانههای تندرو سخنان ظریف را اینگونه بازتاب دادهاند: «در صورت شکست مذاکرات ایران و 1+5، دوستان ما در انتخابات مجلس آینده شکست میخورند و جریان غربستیز در ایران، مجلس را در اختیار خواهند گرفت.» حال پرواضح است که در سخنان ترجمه شده نوک پیکان به سمت و سوی داخل است و جوری این کلمات تنظیم شده که گویی حیات و ممات و آینده سیاسی دولت به مذاکرات بستگی داشته و با نوعی تضرع و ضعف از سوی ظریف خواسته شده که غرب برای نجات دولت! به توافق هستهای جامه عمل بپوشاند. بر اساس همین وارونهنمایی از سوی منتقدین دولت متهم به جناحینگری و سوءاستفاده سیاسی، امتیازدهی و ضعف در برابر طرف غربی و در نهایت جری کردن آنان در چارچوب مذاکرات شده است. حال آنکه این هیاهو برای هیچ برعکس پروپاگاندای منتقدین نشان میدهد که این تندروها هستند که نگرش جناحی و طیفی داشته و از کاه کوه میسازند و با قلب واقعیت به دنبال هجمه به مذاکرهکنندگان آنهم در شرایط حساس فعلی هستند.
ظریف تنها به یک گزاره بدیهی اشاره کرده و خطاب به اندیشمندان غربی در «شورای روابط خارجی آمریکا» که یک موسسه غیردولتی است، خطر زیادهخواهی و عدم انعطاف سیاستمداران غربی را گوشزد و تصریح داشته فرصت برای بازی برد-برد همیشگی نبوده و تابع رویکردهای عقلانی و فرصتشناسانه است. او با صراحت تاکید میکند بازخورد رفتارها در رویکرد عمومی مردم ایران متبلور خواهد شد و آنان باید معطوف به این مهم رفتارورزی سیاسی خود را تنظیم و تبیین کنند. اینکه مردم ایران آگاهانه و با ظرافت مذاکرات را رصد کرده و نسبت به آن واکنش نشان خواهند داد آیا موضعی انفعالی و یا مبتنی بر ضعف است که تندروها اینچنین جنجال و هیاهو بهراه انداختهاند. آیا سخنان ظریف نشانهای بر بلوغ و آگاهی ملت ایران و در دیگر سو اخطار و انذاری به اصلاح رویکردهای طرف غربی نیست؟
مذاکرهکنندگان مقتدر، سازشگران خیالی
دکتر حسن روحانی در وهلههای مختلف براین نکته تاکید کرده که مذاکراتی که ایران به دنبال آن است، در قالب راهبرد برد-برد برای طرفین است. با این وصف ایران نهتنها به دنبال پیروزی خود است که به دنبال شکست طرف غربی در مذاکرات نیز نیست و اگر پیشنهاد ظریف در این قالب نگریسته شود، ایرادی را نمی توان بر آن مترتب کرد اما نکته آنجاست که در قاموس برخی سیاستورزان ایرانی چنین نگرش و راهبردی جایی نداشته و آنان قادر به هضم آن نیستند. از طرف دیگر روحانی طی حضور خود در نیویورک اعلام داشت که غنیسازی و رفع کامل تحریمها جزو اصول غیر قابل تغییر ایران در هر توافقی است با این وصف اگر هم چنین فرض شود که ظریف به غربیها پیشنهاد داده تا هرچه سریعتر مذاکرات را به نتیجه رسانده و این فرصت را از دست ندهد این نافی منافع ملی و عدول از مواضع اصولی نیست.
جالب آنکه در طول یکسال گذشته تندروها تیم مذاکرهکننده را به تلویح و به تصریح سازشکار خواندهاند اما روند مذاکرات و اشارات صریح رئیسجمهوری و وزیر خارجه بهخوبی نشان میدهد که این تبلیغات تنها مصرف داخلی داشته و با رویکردهای طیفی و جناحی عرضه و ارائه میشود چراکه اکنون همگان به اقتدار و پافشاری هوشمندانه مذاکرهکنندگان ایرانی اشراف و اذعان دارند و حتی در همان برهه مذاکرات ژنو نیز وزیر خارجه آمریکا در اظهارنظری جالب و تاریخی گفته بود: «ظریف سه بار سر من فریاد کشید، او میگفت چرا توافقات و متن قبلی را به هم زدید؟ من به جواد گفتم تا حالا در طول عمرم هیچ فردی اینگونه سرم فریاد نکشیده و مرا این گونه متهم به سوءنیت و بیاعتمادی نکرده بود». اکنون نیز شاهدیم که با لغو مقتدرانه برخی تحریمها، اذعان به پیشرفت مذاکرات تا 95 درصد و نیز آغاز دور تازه مذاکرات در دو هفته آینده که مورد تائید سرگئی ریباکوف، معاون وزیرخارجه روسیه نیز قرار گرفته، همه چیز روندی معقول دارد و علت هجمهها با رویکرد جناحی و طیفی میتواند ناشی از ترس از پیروزی مذاکرهکنندگان و استحکام هرچه بیشتر جایگاه مردمی و سیاسی آنان باشد.