به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۱۴:۵۷
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۹ ساعت ۱۱:۴۴
کد مطلب : ۱۳۸۰۹۰
لزوم فرماندهی واحد در سیاست خارجی و پرهیز از اقدامات ناهماهنگ

همدلی کافی نیست

روزنامه بهار: سرلشگر محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه در برابر دوربین تلویزیون دوشادوش یکدیگر ایستاده و از ضرورت حمایت از سپاه و برخورد با اقدامات وتحریم‌های ایالات متحده می‌گویند. ظریف، سپاه را افتخار ایرانیان خواند و فرمانده این نهاد نظامی نیز از همدلی بین نظامیان و مسئولان دیپلماسی سخن گفت و اظهار کرد که جهت گیری‌ها یکسان است و تفاوت در بیان و گویش است. آنچه این دو مقام نظامی و سیاسی گفته‌اند در واکنش به برخی نقدها به عدم هماهنگی بین دستگاه دیپلماسی و قوای نظامی بوده است.

چند روز قبل بود که مقامات نظامی کشور در مواجهه با احتمال قرار گرفتن سپاه در فهرست گروه‌های‌تروریستی و همچنین افزایش تحریم مواضعی را اتخاذ کردند که برخی چنین موضع گیری هایی را در نقطه مقابل سیاست خارجی دولت دانسته و از آن با عنوان مصداقی برای عدم هماهنگی نام بردند. کمی که به عقب‌تر بازگردیم و آنچه ظریف در جلسه رای اعتماد مجلس گفت را به خاطر بیاوریم شاهد آن هستیم که وزیر امور خارجه نیز در آن نشست مجلس از لزوم هماهنگی بین نهادهای مختلف در حوزه سیاست خارجی سخن گفت و از برخی موازی کاری‌ها و اظهارنظرهای خارج از برنامه‌های سیاست خارجی دولت انتقاد کرد.

در بین گفته‌های رییس جمهور روحانی در روزهای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری نیز می‌توان رگه هایی از این گلایه‌ها را شاهد بود. او پس از برگزیده شدن از جانب مردم نیز در مقاطع مختلفی از جمله هنگام معرفی کابینه به مجلس نسبت به احتمال تکرار برخی ناهماهنگی‌ها در حوزه سیاست خارجی هشدار داد. این مشکل در حوزه سیاست خارجی را می‌توان در دولت گذشته نیز شاهد بود. در دولت احمدی نژاد نیز شاهد آن بودیم که حداقل در دو مقطع چنین ناهماهنگی هایی سبب به وجود آمدن مشکلات عدیده‌ای برای کشور شد. در اوایل دولت دهم شاهد آن بودیم که رییس جمهور وقت برای برخی نزدیکان خود احکامی را در حوزه سیاست خارجی صادر کرد که معنای دیگر آن دخالت در حوزه فعالیت‌های وزارت امور خارجه بود.

در همان هنگام رهبر انقلاب در یک سخنرانی علنی از وجود موازی کاری در این حوزه انتقاد کرده و خواستار متمرکز شدن کارهای این حوزه در وزارت امور خارجه شدند. در اواخر دولت گذشته نیز شاهد اوج گیری ناهماهنگی‌ها در حوزه سیاست خارجی و در پرونده هسته‌ای بودیم. به طوری که رییس جمهور وقت، دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و وزارت امور خارجه هر کدام راه جداگانه‌ای را برای حل و فصل این موضوع برگزیده بودند و همین ناهماهنگی‌ها سبب افزایش گره‌ها در راه رفع تحریم‌ها و بسته شدن این پرونده شد.

همین تجربه سبب آن شد که در دولت یازدهم، بزرگان نظام در موضوع پرونده هسته‌ای اختیارات تامی را به وزارت امور خارجه دادند و پرونده هسته‌ای را در اختیار دستگاه دیپلماسی گذاشتند. تمرکز امور در این وزارتخانه یکی از مهمترین موضوعاتی بود که به بسته شدن این پرونده پیچیده و طولانی کمک شایانی کرد.
 اما به عنوان مثال در سایر پرونده‌های اختلافی بین ایران و غرب شاهد آن هستیم که برخلاف پرونده هسته ای، آن هماهنگی لازم وجود نداشته و به خواسته رهبر انقلاب مبنی بر «تمرکز امور در وزارت خارجه» توجه کافی نشان داده نمی‌شود. پرونده مسائل منطقه‌ای و پرونده حقوق بشر از جمله این تنش‌های فی مابین ایران و غرب است.

در هر دوی این پرونده‌ها شاهد نوعی ناهماهنگی بین دستگاه دیپلماسی کشور و سایر نهادها هستیم. یکی از مهمترین دلایل نگرانی‌های مطرح شده از سوی محمدجواد ظریف در نشست رای اعتماد مجلس را می‌توان همین گونه ناهماهنگی‌ها دانست. حال و در شرایط امروز کشور که به معنای واقعی کلمه حساس است و می‌بایست برای هر اقدام و اظهارنظری مداقه کافی را به عمل آورد این انتظار وجود دارد که حداقل ناهماهنگی‌های موجود به سطح رسانه‌ها و‌تریبون‌های عمومی کشیده نشود و اگر اختلافی هست (که به طور طبیعی قطعا هست) در جلسات خصوصی بین مسئولان حل شده و نتیجه این جلسات با صدایی واحد بیان شود. آن چه فرمانده محترم سپاه در خصوص همدلی بین مسئولان نظامی و دیپلماسی می‌گویند حتما امر خوشایندی است اما حقیقت آن است که‌ترامپ و دیگر مقامات آمریکایی و سایر کشورهای خارجی بیشتر از آن که به دل مقامات ایرانی توجهی داشته باشند به آنچه گفته می‌شود توجه خواهند داشت.

از همین رو شاید لازم باشد که در ادبیاتی که برخی مقامات برای اظهار نظر در حوزه سیاست خارجی به کار می‌برند تجدید نظری به عمل آورند. ممکن است برخی در پاسخ به این نقد اشاره کنند که در کشورهای دیگر هم بین آنچه مقامات نظامی می‌گویند با ادبیات مقامات سیاسی تفاوت هایی وجود دارد و این تفاوت به هیچ وجه امری غیرعادی نخواهد بود. این نکته، سخن درستی است و تفاوت ادبیات در موضع گیری‌ها بین مسئولان نظامی و سیاسی بدیهی است اما مشکل از آن جایی آغاز می‌شود که آنچه بیان می‌شود جدا از نوع واژگان و ادبیات به کار گرفته شده از سوی این مقامات با سیاست خارجی کشور در تضاد باشد. این جا دیگر بحث عدم همدلی و یا تفاوت ادبیات نیست و شاهد مواجهه با مشکل بزرگتری خواهیم بود. به نظر می‌آید که تمامی مسئولان کشور می‌بایست تامّلی دوباره بر ساختار سیاست خارجی کشور داشته باشند و جایگاه دستگاه دیپلماسی را از نو تعریف کنند.