عماد جعفریپور
اولا بسیار خوشحالم که ما مردم خوزستان سهل انگاری و بیخیالی مشهورمان را کنار گذاشته ایم و با جدیت و آرامش و رعایت مقررات و نظم عمومي، مطالباتمان را به طرق مختلف از اینترنت گرفته تا تشکیل تجمع و زنجیره انسانی بیان کردهایم. همچنین خوشحالم که استاندار محترم، نمایندگان و سرکار خانم دکتر ابتکار با حمایت جانانه شان باعث شدند آقای روحانی راهی سفر خوزستان شود. حال دیگر وقت نتیجه گیری از انبوه این تلاشها و حمایت هاست.
دوم
ملتمسانه از هم استانیهاي نازنینم تقاضا دارم از هرگونه نامهنگاری و مطرح کردن تقاضاهای شخصی و غیر عمومی از رئیس جمهور خودداری کنیم چرا که ارسال دهها هزار نامه به رئیس جمهور بیفایده و گیج کننده است و حتی اگر برخی از این نامهها را هم رئیس جمهور محترم پاراف کند صرفا یک اقدام غیر قانونی انجام داده چرا که اصولا رئیسجمهور وظایف کلان اجرایی را به عهده دارد و حق ندارد در جزئیات مسائلی مثل پرداخت وام کشاورزی به حاج مرتضی یا استخدام پسر مشهدی کریم در اداره پست دخالت کند و وقتش را اینگونه تلف کند.
سوم
به نظرم هر خوزستانی یک بنر یک متر مربعی برای بیان مهم ترین خواسته اش از آقای روحانی در زمان سفرش به خوزستان در دست بگیرد تا در مجموع خواستههاي اصلی مان را گفته باشیم و گوی در زمین دولت باشد. بیان اعتراض، روایت درد و سخن گفتن از مطالبات همیشه به نفع مسئولین و به نفع مردم هست چرا که تا مسائل مان را بیان نکنیم نمیتوانیم انتظار پیگیری و توجه داشته باشیم. این مورد را خواهشا سرسری نگیرید. هزینه چاپ بنر متری هفت هزار تومن هست و هزینه بالایی نیست. مهمترین حرف من به عنوان یک شهروند خوزستانی همین بنر زیر هست یعنی پرهیز ایشان از کلی گویی و پرهیز از دادن وعدههاي مبهم.
برایم مهم است که وخیم بودن وضعیت زیستی در خوزستان را جدی بگیرد و به ما اسکجول بدهد یعنی برنامه زمانبندی برای هر اقدام دولت. اگر چنین برنامه ای بیان شود، هر خوزستانی میشود یک ناظر برای دولت. هر خوزستانی میتواند این برنامه را پرینت بگیرد و به دیوار پذیرایی منزلش بچسباند و در تاریخهاي مقرر سراغ تکمیل اقدامات مندرج در وعدهها را بگیرد و اگر تاخیری در کار باشد به مسئولین و نهادهای نظارتی در استان و در سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه اطلاع دهد.
چهارم
این که انتظار داشتیم در زمان باران اسیدی و مراجعه پنجاه هزار خوزستانی به مراکز درمانی، ستاد بحران تشکیل شود ولی نشد. انتظار ما این است که عوامل باران اسیدی به طور شفاف به مردم گفته شود ولی متاسفانه نمیشود و در عوض دهها مصاحبه منتشر میشود که هر کدام پنج یا حتی ده سناریوی مختلف برای باران اسیدی مطرح میکنند و اینگونه سناریو پراکنی فقط یک نتیجه دارد "افزایش ابهام غیر ضروری".
بنده تخصصم آلودگی هوا نیست (ایمنی صنعتی است) ولی از همکاران ایرانی و خارجی که پرسیدهام و در اینترنت جستجو کردهام عمدتا بیان میشود که باران اسیدی منشا برون مرزی ندارد و مثلا چنین مشکلی در بصره و کویت وجود ندارد و از آنجا نشات نمیگیرد بلکه توسط کارخانهها و تاسیسات نفتی و غیر نفتی در همین خوزستان ایجاد میشود. مثالهایی هم میزنند که باران اسیدی فقط در اثر وجود ترکیبات گوگردی و نیترات در هوا و سپس ترکیب آن با آب باران در نقاط مختلف جهان رخ داده است. مثلا در مورد دی اکسید سولفور فرمول باران اسیدی به این شکل میشود که ترکیب مولکولهاي این گاز سمی با مولکولهاي آب اسید سولفوریک تولید میکند، یعنی همان اسیدی که باعث عفونت چشمها و خونریزی ریههاي هزاران خوزستانی شده بود.
SO2 + 2H2O = H2SO4
این عوامل یعنی گازهای گوگردی و نیتراتها به راحتی قابل شناسایی هستند. دستگاههای آنالیز گاز با قیمت حدودا دو میلیون تومن وجود دارد که در اکثر شرکتهای ایرانی بزرگ نیز هم اکنون فراهم میباشند و اگر در کنار خروجی دود کارخانهها قرار داده شوند، در مدت فقط بیست ثانیه غلظت گازهای مختلف را اندازه گیری میکنند و مثلا میگویند دی اکسید سولفور SO2 چند قسمت در میلیون PPM هست و ترکیبات نیترات چقدر است و مونوکسید کربن چقدر است و ...
بدیهی است اگر انجام این کار از خود کارخانجات خواسته شود واقعیت را نخواهند گفت. لذا ضروری است توسط سازمان محیط زیست یک تیم مستقل و صاحب اختیار از کارشناسان تشکیل شود تا با مراجعه به کارخانجات و تاسیسات مختلف در قدم اول بیان کنند که منشا انتشار گازهای گوگردی و نیترات در هوای خوزستان کدام کارخانجات هستند. حتی اگر دویست کارخانه هم باشند ایرادی ندارد، میخواهیم در قدم اول بدانیم و این حق ما مردم است. از نگاه مدیریتی هیچ مشکلی با پنهان کاری درست نمیشود. به جای تقابل و نگاه محتاطانه بین مسئولین و مردم در این مساله، بهتر است مردم و مسئولین با اعتماد به هم و دست در دست هم در یک سمت قرار بگیرند و در سمت دیگر انبوه مشکلات قرار بگیرد.
در این صورت با همکاری صمیمانه و درک متقابل خواهیم توانست به تدریج قدمهاي مثبت و سازنده برداریم. اگر به عنوان نمونه دولت محترم نگران تبعات اقتصادی ناشی از کاهش فعالیت یک واحد پتروشیمی است، خوب ما مردم هم نگرانیم. ما هم دلمان نمیخواهد صدها نفر به انبوه جمعیت بیکاران اضافه شوند. ولی با اعتماد و درک مشترک میتوان اینگونه مشکلات را به تدریج حل کرد. پس از انتشار فهرست کارخانههاي آلاینده از لحاظ گوگرد و نیترات، سپس قادر خواهیم بود با استفاده از کارشناسان دولت و نیز استفاده از کارشناسان سازمانهای مردم نهاد و داوطلبان مردمی در گروههای مختلف اقدام به انجام تحقیقات تکمیلی و ارائه راهکارهای موثر کنیم.
مثلا اگر فیلتر اروپایی گیر نمی آید شاید بتوانیم از فیلتر غیر اروپایی فعلا استفاده کنیم. اگر فیلتر چاره کار نمیکند شاید بتوانیم به جابجایی کارخانهها فکر کنیم. اگر اراده جدی باشد حتی جابجایی چند کارخانه نیز دشوار نیست چرا که در سال 2014 و یا 1392 هستیم و حتی فونداسیون کارخانهها را نیز میشود با مصالح پیش ساخته در مدت یک یا دو ماه احداث کرد و سپس قطعات کارخانهها را جابه جا و نصب کرد. میشود مواد اولیه برخی کارخانجات را تعویض نمود یا از جنس مرغوبتری تهیه کرد و دهها اقدام موثر دیگر. در ابتدای مسیر باید چراغی برداریم و آن چراغ اعتماد بین مردم و مسئولین و فرو ریختن ترسهای کاذب هست. باید اجازه داده شود فهرست کارخانههاي آلاینده به اطلاع عموم رسانده شود و گر نه همین وضعیت ادامه خواهد داشت و حتی وخیم تر خواهد شد.
پنجمهم استانیهاي عزیزم، بیایید این بار با جدیت کامل برای تغییر شرایط وخیم زندگیمان تلاش کنیم. هموطنان عزیزمان در اراک و زنجان و ... ثابت کردند که اگر مردم با هم و جدی باشند، حتی تعطیلی برخی کارخانههاي آلاینده هم شدنی است چرا که ساز و کارهای قانونی متعددی برای اولویت دادن به شرایط زیستس وجود دارد فقط مستلزم پیگیریهای مستمر هست. مسائل کارون که برای همهمان جای خود دارد. صادقانه و با نگرانی عرض میکنم شاید این آخرین تلاشها قبل از متروکه شدن خوزستان مان باشند. استان ما واقعا دارد غیر قابل سکونت میشود، از همه لحاظ. حتی اگر فکر میکنید این تلاشها بی نتیجه است باز هم بیایید لا اقل پیش وجدان خودمان آسوده باشیم و بتوانیم بگوییم "تا جایی که توانستیم تلاشمان را كرديم و زورمان را زدیم اما..."