گروه سیاسی-رسانهها: محمد اکبری در نقدي در سايت خردادنيوز نوشت: سریالی شروع به پخش در تلویزیون شده و چند قسمتی از آن نگذشته که گویی بحرانی قومیتی در کشور پدید آورده است. هموطنان عزیز بختیاری معتقدند در این سریال به ایل بختیاری و سوابق درخشان آنان توهین شده است.
به واقع فیلم سازی برای تلویزیون در ایران که صدا و سیمای آن دولتی و دارای محدودیت خاصی است دارای مسائل فراوانی بوده است. صدا و سیما از سازمانهایی بوده است که به مانند دولت با انتقادهای فراوانی روبرو است و افراد و جناحهای مختلف به فراخور موضوع درگیر آن، برنامههای مختلف این سازمان نه چندان ملی را به باد انتقاد ميگیرند.
صدا و سیما و مسئولان آن اولین افرادی هستند که نوک انتقاد از افزایش بشقابهاي ماهواره در پشت بام خانه ها را به سمت خود ميبینند و در برهههاي مختلف به جناحی عمل کردن، سلیقه ای رفتار کردن و همچنین به رسانه میلی بودن متهم ميشوند. اما چرا؟! چرا این انتقادها به نوعی فقط در رسانه ها ميماند و بازخوردی ندارد. چرا مردم دیگر اعتراض به صدا و سیما را خیلی جدی نمیگیرند و به راحتی از کنار برنامههاي بی محتوا و وقت پر کن ميگذرند. گویی صدا و سیما عادت کرده است که به هیچ انتقادی وقعی ننهد و این گوش در و گوش دیگر را دروازه قرار دهد و به مسیر خود ادامه دهد.
در یکی از سکانسهاي این سریال درحال پخش، یکی از شخصیتهاي فیلم خطاب به زن بختیاری ميگوید: «نذاربگم بختیاری چه جور بختیاری شد؟ بختیاری از کاسه لیسی و صدقه سری انگلیسی ها بختیاری شد.» اگر بتوانیم کمی صادقانه به موضوع نگاه کنیم ميتوانیم دریابیم که کارگردان کارکشته سینما که سریال سرزمین کهن را این بار برای تلویزیون کار کرده عمدی در رقم زدن این موضوع نداشته است و همان طور که خود گفته نام فامیلی شخصیت داستان ربطی به ایل بختیاری ندارد. کمال تبریزی تصریح کرده است که به نقش همهی اقوام کشور در مبارزات انقلاب احترام میگذارد و نامگذاریها در سریال او اتفاقی است و به هیچ یک از اقوام ایرانی اشاره ندارد اما به هر حال اتفاق افتاده است و به نظر هم ميآید که نادانسته هم رخ داده باشد.
اما مردم شهرهای بختیارینشین و همچنین دیگر اقوام ایرانی برایشان قابل هضم نیست که از صدا و سیمای ملی خود فیلمی را به تماشا بنشینند که حتی نادانسته بخواهد توهینی به قوم آنان روا دارد. مردمی که مقابل صدا و سیمای شهرهاي مختلف به راهپیمایی و اعتراض پرداخته اند شاید همه شان از ماجرای فیلم و موضوع توهین اطلاع دقیق نداشته باشند و حتی فیلم را ندیده باشند. اما همین که احساس کرده اند به آنان کم لطفی شده نمی توانند آنرا تحمل کنند. چون صدا و سیما مرکزی ست که همه شهروندان چیزی دیگر از آن انتظار دارند.
احتمالا برخوردهای بی تفاوت و یکسویه پیشین صدا و سیما هم در این واکنش بختیاری ها بی تاثیر نبوده است. در شرایطی که این مرکز که حتی نمی توان نام آنرا رسانه گذاشت، تبدیل به نهادی تبلیغاتی برای جریان خاصی بدل شده و این روزها پس از هشت سال خواب زمستانی بیدار شده و هر روز مچ دولت را ميگیرد، طبیعی است که مردم با دیده تردید به تمامی عملکردهای مجموعه تحت مدیریت ضرغامی بنگرند.
صدا و سیمای پاسخگو؟
آیا صدا و سیما وقعی به نظر و سلیقه مخاطب که یکی از ارکان مهم رسانه است نمی نهد و دیواری به دور خود کشیده که صداهای بیرون آن به درون آن نمی رسد. آیا صدا و سیما در کار خود به حدی مطمئن و مصمم است که هیچ انتقادی را بر نمی تابد و همه برنامههاي خود را کارشناسی شده ميداند؟ سابقه روسای صدا و سیما را در افزایش کمی برنامه ها و شبکههاي مختلف این را نشان نمی دهد؟
در یک مرور کلی از سوابق صدا و سیما یه خوبی نشان ميدهد که اصولا عنصر مخاطب و ارزش نهادن به وی در این سازمان ارزش چندانی ندارد. به واقع مردم از صدا و سیما و برنامههاي آن راضی نیستند و سعی و تلاش دست اندرکاران آن، مردم را اغنا نمی کند. اما حداقل انتظاری که مردم و مخصوصا مردم شهرهای بختیاری نشین در این مواقع دارند طلب بخشش و اظهار معذرت خواهی از اشتباهی ست که رخ داده است. لفظ اشتباه شاید بهترین کلمه باشد. چون اگر عمدی در کار باشد که نابخشودنی است.
این سرزمین کهن، تاریخی کهن دارد و جای جای تاریخ این ملت کهن پر از مهر و نوع دوستی است. این ملت هیچ وقت شروع کننده نزاعی نبوده است و هیچ وقت هم شروع نزاعی را نپذیرفته است. سرزمین کهن باید قصه کهن بودن عشق آنان باشد. قصه ای که کهن بودن غیرت و عشق آنان را به سخره گیرد پذیرفتنی نیست. این قصه و این سرزمین کهن باید بمانند و قصههاي نو بیافرینند.