گروه سياسي- رسانةها: عبدالرضا كني در سايت خرداد نوشت: اینجا تهران است؛ ساعت ۲۰؛ فردای روز حادثه؛ وزیر کشور پشت تریبون می رود با صدایی رسا آخرین نتیجه انتخابات را اعلام می کند: حجت الاسلام حسن روحانی با کسب ۱۸ میلیون ۶۱۳ هزار و ۳۲۹ رای حائز اکثریت قاطع آرای ملت شد.
هنوز سخنان وزیر کشور به پایان نرسیده که از در و دیوار شهرها و روستاهای مختلف کشور مردم به خیابان ميریزند؛ جشن ملی آنچنان با شکوه و جلوت است که به تیتر اصلی تمامی خبرگزاریهاي جهان تبدیل ميشود. لا اقل دوازده سالی ميشود که مردم به مناسبت یک پیروزی سیاسی اینچنین به جشن و پایکوبی نپرداخته اند؛ از دوره دوم انتخاب سیدمحمد خاتمی تاکنون. از آن روزها چیزی بیش از یکماه گذشته اما حلاوت آن هنوز کام حماسه سازان را شیرین کرده و یادش به تجلی در انذار باقی است اما این روزها آنان که این پیروزی را با زاویه دید طیفی و جناحی شکست قلمداد ميکنند به دنبال تشکیک در محبوبیت دکتر حسن روحانی رفتهاند و با بهانه قرار دادن رای ۵۱ درصدی وی در انتخابات پیروزی کاندیدای اعتدال را ناپلوئنی اعلام ميکنند!
این در حالیست که در انطباق با انتخاباتهاي قبلی و با توجه به شاخصههاي موجود این صحنه آراییهاي مغرضانه چیزی جز سرپوش گذاشتن بر شکست آشکاری نیست که آنان متحمل شده اند و برای تاثیر گذاری بر فضا و درآمدن از لاک انزوای سیاسی دست به این پروپاگاندای نا متقارن برده اند. نکته آنکه با نزدیکی به معرفی کابینه این موج سازیهاي رسانهاي جلوت دیگری یافته و خط سیری هماهنگ و مدیریت شده در فحوای آن قابل شناسایی است. حال به نظر ميرسد اشاره به چند نکته در این خصوص خالی از لطف نباشد.
۱- در انتخابات اخیر آرای دکتر حسن روحانی با نفر دوم انتخابات فاصلهاي بیش از ۱۲ میلیون و در واقع سه برابر رای محمدباقر قالیباف داشت. نکتهاي که تنها نمونه قبلی آن در دوره هفتم ریاست جمهوری رخ داد و سیدمحمد خاتمی با بیش از۱۲ میلیون رای و کمی کمتر از سه برابر آرای نفر دوم یعنی حجت الاسلام ناطقنوری رئیسجمهور ایران نام گرفت اما نکتهاي که رای حسن روحانی را متمایز تر و قاطع تر ميکند آنست که در انتخابات سال ۷۶ رقابت میان چهار نفر شکل گرفت و بطور معمول بخاطر محدود و محصور بودن نامزدها در شمارگان کمتر آرا تمرکز بیشتری داشت اما در این دوره روحانی از میان هفت کاندیدا انتخاب شده و چنین فاصله نمایانی رقم زد و رئیس جمهور منتخب یازدهم شد.
۲- حسن روحانی به لحاظ شمارگان آرا در میان تمامی روسای جمهوری که در اولین دوره حضورشان موفق به پیروزی شده اند رتبه دوم را به خود اختصاص داده و تنها سید محمد خاتمی در دوم خرداد ۷۶ حائز بیش از بیست میلیون رای اکثریت ملت شد و کاندیدای اصولگرایان یعنی محمود احمدی نژاد در اولین دوره اش به رغم آنکه انتخابات دو قطبی شده و تمرکز دو چندانی بر روی نامزدها شکل گرفته بود. تنها ۱۷ میلیون و ۲۸۴ هزار رای را به خود اختصاص داد.
۳- یکی از دلایل تشکیک در محبوبیت حسن روحانی رای ۵۱ درصدی وی از کل آرای ماخوذه این دوره است. این در حالیست که آنان چند مولفه بدیهی را نادیده ميگیرند. اول آنکه در تنها نمونه مشابهی که انتخابات با شمارگان بسیار کاندیداها برگزار شد. آرا آن چنان میان کاندیداهای متکثر و متعدد پخش گردیده بود که نفر اول انتخابات در دور اول یعنی آیت الله هاشمی رفسنجانی در آن دوره تنها موفق به کسب ۲۱ درصد آرای شرکت کنندگان شد و از این لحاظ نیز این انتخابات خرق عادت بود. البته در انتخابات سال ۸۰ نیز کاندیداها متعدد بودند اما بخاطر حضور رئیس جمهور وقت بطور سنتی مشخص بود که وی فرد پیروز است و همیشه و در تمامی انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی روسای جمهور در دور دوم با اختلاف آرا نسبت به دیگر کاندیداها برگزیده شده اند.
نکته حائز اهمیت دیگر نیز آنست که اگر آرای رئیس جمهور منتخب ۵۱ درصد است آرای رقبای وی در چه میزانی قرار دارد و در قیاس با ادوار گذشته چه جایگاهی ميیابد. نفر دوم این دوره از انتخابات یعنی محمد باقر قالیبا تنها ۱۵.۸ درصد بود و پس از وی سعید جلیلی با ۱۱.۴ ؛ محسن رضایی ۱۱.۲ و.. قرار دارند. حال مرور چند انتخابات گذشته نشان ميدهد؛ در سال ۸۴ نفر دوم یعنی آیت الله هاشمی ۳۵ درصد آرا و در سال ۷۶ نفر دوم یعنی علی اکبر ناطق نوری ۲۵ درصد آرا را به خود اختصاص داده بود و در سال ۸۸ نیز مهندس موسوي ۳۰ درصد آرا را اخذ کرد. با این اوصاف و با این قیاس بخوبی مشخص ميشود که آرا در این دوره به علت تعدد کاندیداها سرشکن شده و اگر بخواهیم که انطباق آماری داشته باشیم رای روحانی بسیار با لحاظ این نکته رشد قابل توجهی داشته است.
از سوی دیگر نکته جالب توجه این انتخابات آن بود که حسن روحانی بعنوان تنها کاندیدای جبهه اصلاحات و اعتدال از مجموع تمامی کاندیداهای اصولگرا و مستقل رای فزونتری به خود اختصاص داد و بر فرض آنکه رای وی در مجموع برتری قابل ملاحظهاي نداشته باشد آرای وی در قیاس با آرای دو کاندیدای اصلی اصولگرایان بسیار فزونتر بود و این نکتهاي است که گرایش اکثریت مردم را بخوبی هویدا ميکند و بر فرض مثال اگر روحانی در دور اول حائز اکثریت آرا نشده و به دور دوم ميرفت قطعا آرای وی ميتوانست در یک رقابت دو طرفه تا مرز ۷۰ درصد و بیشتر رشد داشته باشد. ضمن آنکه به عنوان مثال در انتخابات سال ۸۴ تنها ۶۰ درصد واجدان شرایط در انتخابات شرکت کردند و روحانی با میزان مشارکت بیش از ۷۰ درصدی حائز اکثریت آرا در این دوره شد.
جدای از تمامی این نکات همانگونه که در ابتدای بحث به آن اشاره رفت بازخورد اجتماعی و سیاسی که در جامعه بواسطه برگزاری این انتخابات طنین انداز شد و جشن ملی رقم زد نکتهاي است که در تمامی ادوار به نوعی بی سابقه بوده و فارغ از تعداد آرای اعلامی نشان ميدهد که روحانی با چه جامعیت و دایره شمول گستردهاي در سطح کشور مورد پذیرش و اقبال قرار گرفته و وارونه نمایی و تبلیغات مغرضانه نکتهاي نیست که بتواند این پیروزی عیان و پیامهاي آشکار آن را مورد تردید قرار دهد.