گروه مقاله: قرار نبود خاتمی رئیس جمهور ایران شود. قرار بود فقط جریان چپ اسلامی که روزگاری نقشی اساسی در سیاست ایران بازی میکرد، بیاید و در انتخابات سال 76 عرض اندامی کند و مقدمهای بسازد برای سازماندهی دوباره نیروهای همفکر خود. با این حال از یک سو جوانان عضو تحکیم وحدت سال 58 که از دیوارهای سفارت بالا رفته بودند و حالا استادان جوان دانشگاهها شده بودند و از سوی دیگر جوانانی که تحصیلکرده این دانشگاهها بودند و سرانجام مدیران تکنوکرات دولت هاشمی که تشکیلاتی به اسم کارگزاران را راه اندازی کرده بودند، سه ضلع جدید ائتلافی شدند که ناباورانه خاتمی را با 20 میلیون رای، به پاستور فرستاد.
میثم سعادت
شانزده سال بعد هم قرار نبود حسن روحانی رئیس جمهور شود. روزی که هاشمی رد صلاحیت شد و رئیس ستاد او تاکید کرد که ستادهای وی تعطیل خواهد شد و آیتالله به نفع کسی کنار نخواهد رفت، عدهای برای بازسازی تفکر اصلاحطلبی و سازماندهی نیروهای خسته گرد حسن روحانی جمع شدند و رفته رفته، بیشتر شدند و عارف انصراف داد و هاشمی نامه داد و خاتمی حمایت کرد، بار دیگر بر خلاف انتظار و پیش بینیها نام شیخ حسن روحانی از صندوق بیرون آمد. آن هم نه در دو مرحله که در همان مرحله اول.
اما این پیروزی با پیروزی شانزده سال پیش تفاوت عمدهای دارد. اگر در آن روزگار هر گروهی که از خاتمی حمایت کرده بود حزبی و جبهه و سازمان و مجمع و ائتلاف و حلقه و روزنامه و انجمن شدند و سهم خواهی کردند یا نکردند، در سال 92 همه اعتراف میکنند که باید زیر یک چتر واحد جمع شد. چتری برای این همه ظرفیت اصلاحطلبی. چتری که میتواند دیپلمات فراموش شده ده سال قبل را که طی این سالها مورد طعن و لعن رسانههای میلی و خطی و کیهان نشینان بوده است، در دو هفته به کلید حل همه مشکلات مردم ایران بدل کند و جشنی با شکوه برای تدبیرش فراهم کند که خوشحالی صعود به جام جهانی در برابرش رنگ ببازد.
رسول منتجب نیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی بار دیگر بر تشکیل یک ائتلاف بزرگ برای جا دادن همه نیروهای اصلاح طلب تاکید کرده است. او که سالهاست از مجمع روحانیون مبارز تا اعتماد ملی کار سیاسی کرده است در مصاحبه اخیر خود عنوان داشته است« بهترین روش هماهنگی احزاب و گروهها تشکیل هسته مرکزی یا شورای مرکزی جبهه اصلاحات است. البته این شورا محدود و منحصر به دبیران احزاب نخواهد شد مقصود آن است که مجموعهای 3 تا 5 نفره از بزرگان اصلاحطلب گردهم آیند و خط مشی جبهه اصلاحات را مهندسی و احزاب و گروههای آن را هدایت و تقویت نمایند و در صورت بروز هر اشتباه مداخله کنند. با اتخاذ این روش، شاهد تشكیل جبهه بسیار قوی و نیرومندی در جناح اصلاحطلب مرکب از دهها گروه منسجم و فراگیر خواهیم بود که همه داخل یک جبهه قرار میگیرند و با همفکری بزرگانی همچون آقای خاتمی و آیتالله هاشمی تصمیمگیری میکنند.»
طی چهار سال گذشته و بعد از مشکلاتی که برای بعضی از احزاب بزرگ اصلاحطلب به وجود آمد، شورایی به نام شورای مشاوران خاتمی در کنار رئیس جمهور اسبق کشورمان تشکیل شد تا بازوی فکری، اجرایی و عملیاتی او باشد. مدیران قدرتمند هاشمی نیز سالهاست در تشکیلاتی به نام کارگزاران سازندگی عضویت دارند. اما آیا فرد دیگری در مجموعه اصلاحطلبان و اعتدال گرایان وجود دارد که هم محبوبیت مردمی داشته باشد و هم تشکیلات سیاسی قدرتمندی در کنار او قرار داشته باشد؟
بدون شک بهرین گزینه برای تکمیل ائتلاف هاشمی و خاتمی، شیخ حسن روحانی رئیس جمهور فعلی ایران است. گرچه بعضی مدیران دولت روحانی از دولتهای سازندگی و اصلاحات به این دولت آمدهاند اما مدیران جوان دولت نیز کم نیستند. مدیرانی که با سرلوحه قرار دادن اعتدالگرایی، فصل نوینی در سپهر سیاست ایران گشودند و حضور افرادی از این تبار، کمترین حساسیت را در میان نهادهای اطلاعاتی و امنیتی در پی خواهد داشت.
روزی سعید حجاریان از تشکیلاتی سخن گفته بود که چترش از موتلفه تا نهضت آزادی کشیده باشد. برای نیل به چنین هدفی باید به شخصیتهای دیگری اندیشید که قرار گرفتنشان در راس شورای مرکزی اصلاحطلبان و اعتدالگرایان میتواند به وزن سیاسی و اعتبار آن بیفزایند. در راس این افراد سید حسن خمینی قرار داد. فقیه جوانی که میتواند پاسخی درخور به هرزهنگاریهای جریان رادیکال نسبت به اصلاحطلبان باشد. اکبر ناطق نوری نیز اگر خود علاقه به فعالیت در راس چنین مجموعهای داشته باشد، بهترین گزینه برای جلب اعتماد اعتدالگرایان اصولگرا خواهد بود.
در مرحله بعدی نیز عارف معاون اول خاتمی که انصرافش نقش بسیار موثری در پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات سال 92 داشت، جهانگیری معاون اول دولت روحانی که چهره کلیدی انتخابات سال 92 بود، مرتضی حاجی رئیس ستاد خاتمی در سال 76 و موسوی خوئینی، از چهرههای موثر سیاسی ایران و بلاخره رضا خاتمی، نایب رئیس مجلس ششم که تنها عضو هیئت رئیسه مجلس اصلاحات بود که در حال حاضر امکان فعالیت سیاسی برایش مهیاست، افرادی هستند که حضور هر کدام از آنها قسمتی از پتانسیل جریان اعتدالگرایی- اصلاحطلبی را به رخ خواهد کشید.
در ضرورت تحزب
اما هاشمی و خاتمی و دیگر بزرگان با تجربه سیاسی ایران خوب میدانند شورای مشاوران و کارگزاران امثال آن، هر چقدر هم که در پیروزی روحانی موثر باشند، قابلیتهای یک حزب را ندارند و مهمترین ضعف آنها، عدم ارتباط مستمر و مستقیم با استانهاست. اگر قرار باشد به خاطر یک رای حسرت حضور امثال نجفی در وزارت آموزش و پرورش بر دلمان نماند، باید به سازماندهی نیروهای اصلاحطلب در شهرها و استانهای کوچک و بزرگ ایران توجه کرد.
از دویست و نود نماینده مجلس سهم تهران ده درصد است و در حضور نمایندگانی که از چماق و گوجه صحبت میکنند، صحبت کردن از توسعه سیاسی و اقتصادی، سخت و گاهی غیرممکن است. تشکیل حزب فراگیر زیر نظر بزرگان جریان اصلاح و اعتدال، نه تنها گستره شعارهای اصیل انقلاب اسلامی را به گستره ایران خواهد رساند، بلکه مهملی برای پرورش نیروهای نخبه از سرتاسر ایران فراهم خواهد کرد تا زیر یک تفکر منسجم و ملی، برای آینده ایران نیز نیروسازی کنند.
آرزو دارم به زودی روزی فرا برسد که به جای بعضی...افراطی شخصیت های محبوبی چون خاتمی و رفسنجانی امامان جمعه تهران شوند و جمعیت ملیونی را هر جمعه در نماز جمعه شاهد باشیم (123094)