وحید صادقی *
آقای حسن روحانی در بند ۴ بیانیه حقوق ادیان، اقوام و مذاهب که در نهم خرداد ۹۲ منتشر شد، "تدریس زبان مادری ایرانیان بطور رسمی در سطوح مدارس و دانشگاهها در اجرای کامل اصل ۱۵ قانون اساسی" را به عنوان وعده انتخاباتی خود مطرح کرد. رییس جمهور روز ۵ آبان در جلسه رای اعتماد به وزیر آموزش و پرورش بار دیگر بر این وعده تاکید کرد: "ما باید اصل ۱۵ قانون اساسی را اجرایی و عملیاتی کنیم و این کار از دبستان میتواند آغاز و شروع شود و در مراحل مختلف تا پایان دوره متوسطه ادامه پیدا کند. "در قانون برنامه پنجم توسعه آمده است: "آموزش و پرورش مجاز است در حدود مقرر در اصل پانزدهم قانون اساسی، گویش محلی و ادبیات بومی را در مدارس تقویت نماید".
آقای روحانی در سفر تبریز خود نیز از تاسیس فرهنگستان زبان آذری در دولت خود خبر داد. در راستای تحقق این وعدهها بعد از به دست گرفتن سکان قوه مجریه کشور آقای یونسی را به عنوان دستیار ویژه خود در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی انتخاب نمود. آقای یونسی چندی پیش اعلام کرد که تدریس زبانهای محلی در دستور کار قرار دارد. مسالهاي که چند ماه قبل توسط آقای فانی وزیر آموزش و پرورش نیز به نوعی دیگر مطرح شده بود.
آقای فانی تدریس زبانهای قومی را از اولویتهای کاری خود اعلام کرده بود. اما مساله امروز و در واقع موضوع این نوشته مربوط به موضع گیریهای است که از سوی برخی صاحبنظران و صاحب مسندان اتخاذ میشود. بعد از اظهار نظرهای اعضای فرهنگستان زبان فارسی در ادامه برخی نمایندگان مجلس نیز موضعهای تندی را در خصوص این طرح روحانی و دولتش اتخاذ نمودند.
مهمترین نگرانی مطرح شده از سوی اکثر منتقدین مقوله وحدت ملی است و اینکه وحدت ملی کشور در گرو حفظ و ترویج زبان فارسی است و با تدریس زبانهای غیرفارسی بر این وحدت خلل وارد خواهد شد. ضمن ارج نهادن بر نگرانی و دغدغههاي این عزیزان در جواب بایست گفت که اولاً خلاصه کردن موضوع وحدت ملی در یک معیار زبانی کاری بس اشتباه است و این عزیزان ناخواسته شمار ستونهای محکم و اصلی وحدت ملی ایران را به دست خود کاهش ميدهند؛ زیرا که وحدت ملی کشور ایران دارای اساسهای محکمتری چون دین اسلام، تاریخ مشترک سیاسی، آرمانهای بزرگ ملی، افتخارات مشترک تاریخی ملی نظیر انقلاب اسلامی، هشت سال دفاع مقدس و دهها مورد دیگر ميباشد. دهها هزار شهید و جانباز و جاوید الاثر دوران دفاع مقدس فارغ از قوم و زبان و مذهب همه یکدل در راه آرمانهای اصلی انقلاب و کشور جانفشانی نمودند و این یکدلی چیزی نیست که با تدریس زبانهای مادری شان تضعیف که صد البته تقویت نیز خواهد شد.
ثانياً در جواب همین نگرانی بایست افزود که مطابق با اصل 15 قانون اساسی تدریس زبانهاي غیر فارسی جایگزین تدریس زبان فارسی نميشود که بخواهد خللی در زبان فارسی و ادبیاتش بوجود آورد. زبان فارسی به عنوان زبانی با ادبیات غنی سالهاست که در ایران به رشد و توسعه خود ميپردازد و حتی در سالهای استیلای زبان عربی در ایران اتفاقاً فاخرترین آثار ادبی زبان فارسی خلق شده است و در میان ادیبان و بزرگان زبان فارسی دهها ایرانی با زبان مادری غیر فارسی نیز بوده اند که آخرین آنها شهریار صاحب سخن بوده است. لذا نگرانی از ایجاد خلل در وضعیت زبان فارسی صحیح و به جا نیست.
یکی دیگر از نگرانیهای مطرح شده از سوی برخی منتقدین بار مالی ناشی از شروع تدریس زبانهای قومی و محلی و عدم داشتن قابلیت اجرایی است؛ و حتی عزیزی از این نمایندگان محترم نگرانی خود از نحوه اجرای کنکور به چند زبان مختلف ابراز کرده است! در پاسخ به این نگرانی نیز بایست گفت که اولاً همانگونه که در بالا گفته شد تدریس زبانهای غیر فارسی نه به جای زبان فارسی بلکه در کنار آن اتفاق ميافتد. لذا لزومی ندارد کنکوری را که شامل درسهایی نظیر ریاضیات، شیمی، فیزیک، زیست شناسی و... ميباشد را به همه زبانها برگزار کرد. کنکور به همان زبان فارسی ميتواند باشد و زبانهای غیر فارسی صرفاً در حد در زبان و ادبیات آنها به عنوان یک ماده درسی به مانند آنچه در حال حاضر در خصوص زبان انگلیسی یا عربی عمل ميشود، باشد؛ یعنی به عنوان یک ماده درسی در کنار دهها درس دیگر که در دورههاي مختلف آموزشی وجود دارد.
ضمنا به نظر نميرسد که تدوین و تالیف و چاپ چند کتاب به زبانهای غیر فارسی برای وزارت آموزش و پرورش که در حال حاضر سالانه بیش از هزار عنوان کتاب را تالیف یا بازنگری و چاپ ميکند، کاری دشوار و یا داری بار مالی قابل توجهی باشد. سوماً قرار بر تدریس دهها زبان نیست. مقوله زبان چیزی فراتر و جدا از لهجههاي موجود در آن زبان است. همانگونه که در زبان فارسی دهها لهجه گاهی با تفاوتهای بسیار از هم تکلم ميشود و در نهایت در سیستم آموزشی زبان فارسی معیار یا همان زبان فارسی ادبی تدریس ميشود در زبانهای دیگر نیز وضع بدین منوال است. یعنی در کنار زبان فارسی زبانهای عمده کشور (ترکی آذربایجانی، کردی، عربی، ترکمنی، بلوچی و...) منظور نظر ميتواند باشد و این زبانها نیز نه در کل کشور بلکه در نواحی متکلمین به آن زبان تدریس خواهد شدو در نتیجه بار مالی آن چندان زیاد به نظر نميرسد.
همچنين ميتوان برای تدریس زبانها از همان معلمان کنونی شاغل در سیستم آموزشی بهره جست و صرفاً با برگزاری دوره آموزشی، آنان را برای امر تدریس در حوزه زبان مورد نظر تربیت نمود. و جهت جلوگیری از افزایش به یکباره حجم کار و جلوگیری از ایرادهای اولیه که احتمالاً به وجود بیاید، طرح را فازبندی نمود و به تدریج در مناطقی محدود تدریس را شروع و سپس کل حوزه زبانی مورد نظر را پوشش داد.
در نهایت اینکه لازم به ذکر است تصمیم دولت جدید برای اجرایی نمودن تدریس زبانهای غیر فارسی در کشور امری مبارک و صد البته مفید است که مطمئناً بر قوام اقوام ایرانی و تقویت هویت و وحدت ایرانی و ملی خواهد افزود و بهتر است این مقوله و بررسی و طراحی ساز و کارهای اجرایی آن به دست کارشناسان سپرده شود و به جای طرح مسائل احساسی و گاهی خام و غیر کارشناسی که برخی اوقات رنگ و بوی جناح بندیهاي سیاسی نیز در آنها دیده ميشود، فرصتی فراهم شود تا در فضایی آرام و به دور از جنجالها و رقابتهای سیاسی موضوع به دست کارشناسان متخصص و متعهد کشور مورد مطالعه و اجرا قرار گیرد.
*كارشناس ارشد زبان و ادبيات فارسي