مهدی دادویینژاد
در تعریف اعتراضات مردمی اخیر میتوان گفت ملغمهای از خواستهها و شعارهایی شد که برخی را بغض فروخورده طبقه پایین جامعه نسبت به بیعدالتیهای گسترده و به قول احمد توکلی فساد سیستماتیک دانست و برخی را هیجان بی حد و حصر گروهی دانست که در هر اعتراضی خواستار کن فیکون شدن صدر تا ذیل امور جاری کشور هستند و شعارهایشان مستقیما ساختارهای مستقر را نشانه میگیرد، مهمترین ضربهای که گروه دوم به اصل یک حرکت اعتراضی بر علیه وضع موجود وارد آوردند و به نوعی باعث به محاق رفتن محور اصلی مطالبات شدند این بود که روندهای مسالمت امیز اعتراض را که در اصل 27 قانون اساسی تصریح شده است را قربانی فضای امنیتی کردند که هر حکومت مستقری در جهت حفظ خود به وجود میآورد.
اما در این بین مهمترین موضوعی که به طور مکرر مشاهده شد، سوءاستفاده بسیاری از صاحب منصبان امروز و دیروز کشور از فضای به وجود آمده توسط گروه دوم بود، برخی تمام اعتراضات را از صدر تا ذیل به عوامل خارجی نسبت دادند و گویی قرار بر این بوده که در گلستان عملکرد امثال ایشان آتشی افتاد و دامنهای معطر مردم به عطر عدالت ایشان پر از دود و بوی سوختن شد، گویی قرار است تا ابد الدهر، مردم خیال کنند که بوی هر دود و تعفنی از خارج از مرزها و سرسپردگان داخلی آنها متصاعد میشود، این صاحبان مناصب یادشان رفته اصل 27 قانون اساسی را برای چه در قانون اساسی تعبیه کردند، مسئولی که فرزند خود را با رانت به مسئولی دیگر میچپاند، آن مسئول دیگر که خوشحال از این چپاندن است حق ندارند وقتی حتی یک جوان بیکار معترض میشود حرف از خارج و ایادی و دست نشاندهها بزنند.
انقلاب اسلامی ایران انقلاب طبقه متوسط متفکر و فرودستان نجیب بود، قرار نبود و نخواهد بود فرومایگان فرادست و خریداران لمپن مدارک دکتری زمامدار شوند و اگر هم بشوند تمام ثروت جامعه را بدوشند و ببرند و بدزدند و در نهایت جواب ندهند. قرار نیست خواستههای به حق مردم که چندین سال است در حال تکرار آن هستند تا انتها زیر چکمه تحلیلهای دایی جان ناپلئونی له شود و مدام شاهد بازی کی بود کی بود من نبودم مسئولان باشند، قرار نیست همیشه هزینه تراشید و از جیب مردم و بیت المال هزینه کرد. بزرگترین خطر پیش روی نظام، عملکرد مسئولان و غیر پاسخگو بودن آنها در قبال رفتارهای غیر معقولشان است، دشمنی بزرگتر از این مورد ایران ندارد، اگر تمام ابرقدرتها و ایادی و نوکرانشان صف بشوند نمیتوانند ضربهای را بهاندازه بی خردیهای طیف وابسته به رییس جمهور سابق و مدعی مدیریت جهان به این نظام وارد کنند، نمیتوانند ضربهای به سهمناکی سهو قلم ناشی از نشئگی خواب یک مسئول فاسد بر ایمان مردم به نظام وارد کنند، امکان ندارد آمریکا بتواند ضربهای به این نظام بزند که میزان گستردگی تخریبش بیشتر از امثال کشمیریها و خاوریها باشد، خود فروشی و خیانت در بدو امر و قبل از هر پیشنهادی در آن سوی مرزها و دشمنان قسم خورده ایران در بالانشینی ناکسانی است که به ظاهر کس مینمایانند. به راستی خطر محمد بن سلمان برای نظام بیشتر است یا مسئولینی که در مقابل فسادها سکوت میکنند و گاها همراهند و در روزگار سختی معیشت مردم دهاندارتر میشوند و خود را متمایز از مردمی میدانند که اگر حضورشان نبود وجودشان مقداری نداشت؟
ضربه کدام دشمن خارجی در این انقلاب مهلکتر از عملکرد صدا و سیمای بوده؟ صدا و سیمایی که قرار بود دانشگاه باشد حالا زایشگاه تفرقه در جامعه است و به جای آنکه منعکس کننده صدای اعتراض به حق مردم باشد شب و روز در حال دعوت از کارشناسانیاست که بگویند همه چیز زیر سر استکبار است، و برادر زن صدام! آری استکبار هیچ گاه روی خوش به ایران و انقلاب نشان نمیدهد اما قطعا عاجزتر از آن است که بتواند ضربهای به مهلکی شما وارد کند. فقر و گرانی و بیکاری و گسلهای متعدد اجتماعی در ایران همگی در میان مدت و بلند مدت قابلیت رفع شدن دارند، موضوعاتی که در دوران خاتمی در حد معضل بودند و امروز تبدیل به بحران شدند با تدبیر واقعی قابل مرتفع شدن هستند،عدالت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در برخی موارد دچار فروپاشی شده و در برخی موارد در مرز فروپاشی است، به راستی سهم مسئولانی که در انقلاب بودند تا به امروز چقدر است و سهم تمام دشمنان ایران و نظام چقدر؟ آیا غیر از این است که بسیاری از مسئولان ناکار آمدی خود را با سو استفاده از شعائر جامعه انقلابی وپشت ظاهری انقلابی پنهان کردند و هر صدای معترض و به حقی را خفه کردند تا کار به امروز برسد؟
آیا غیر از این است که مردم در مقابل هر قطعنامه و جنگ و تهدیدی از خارج سینه سپر کردند و نهال انقلاب را بارور کردند و با شنیدن هر فسادی از درون سرخورده شدند؟ مسئولی که مدام در حال دادن گزک به دشمنان برای ضربه زدن به نظام و مردم است و به ظاهر انقلابیترین رفتارها را انجام میدهد در روزهای اینچنینی هم همه چیز را به گردن دشمن خارجی میاندازد و سناریوها مینویسد تا نقش مخرب خود را توجیه کند، آیا این عملکرد مسئولانه است یا بزدلانه؟ آقایان، به جای ربط همه چیز به خارج و حواله تمام اعتراضات به فرقههای فروپاشیدهای چون رجوی و داعش و خاندان سعودی، به عملکرد بدون منفعت خود برای مردم و پر منفعت برای دشمنان نظام هم نیم نگاهی داشته باشد بدنیست، به جای فیلتر شبکههای اجتماعی، مغزهای خشک و منجمد با رفتاری ضد مردم در رسانه ملی را فیلتر شود بد نیست، اگر قرار بر این است که فلان شبکه اجتماعی. فلان کانال خبری آنقدر بر روی مردم تاثیر بگذارد که فیلترش کنیم خب بهتر نیست در صدا و سیما را تخته کنیم و مجانی از مزایای شبکههای اجتماعی بهره مند شویم برای تبیین عملکرد؟
لطفا برای حفظ این نظام و حفظ آرمانهای این انقلاب که از قبل آن یه آلاف و اولوفی هم رسیدهاید گزک به دست دو گروه ندهید، گروه اول مردم نجیب و صبوری که مدام در حال تحملاند و این وقایع نشان داده کاسه صبرشان کمتر جایی براری لفاظیهای عاری از معنای مسئولین دارد و گروه دوم دشمنان این نظام که بیشترین امید را نه به قطعنامهها که به عملکرد فاجعه بار اکثریت شما بستهاند، قطعا ادامه رویه امروزین و تحلیلهای دایی جان ناپلئونی گروه اول را نا امید از اصلاح و تغییر و گروه دوم را امیدوار به دست درازی و تجزیه ایران میکند.