گروه سیاسی: اکبر اعلمی (نماینده سابق مجلس شورای اسلامی) در یادداشتی با عنوان «نامه خوئینیها و آشکار شدن چهره نفوذیها و مزوّران اردوگاه اصلاحات» در کانال تلگرامی خود نوشت: در بادی امر شاید چنین به نظر آید که در نامه کوتاه موسوی خوئینیها خطاب به رهبری، بهجز کلیگویی، ایجاز و ایهام و اشاره به بدیهیات، مطلب جدید و درخور توجهی دیده نمیشود و یا حتی ممکن است برخی این نامه را نوعی فرافکنی تلقی کنند. با این وصف گرچه شخصاً معتقدم وضع موجود به فراخور قدرت و اختیاراتی که افراد مختلف داشتهاند، کم و بیش محصول افکار و عملکرد اغلب کسانی است که از بدو انقلاب تاکنون در مصدر امور بوده و بهویژه در چیدمان و ساماندهی ارکان قدرت، تدوین قانون اساسی و بازنگری آن و اشغال سفارت آمریکا نقش
داشتهاند، لیکن در سکوت گورستانی حاکم در جامعه و صنف روحانیت که باید پرچمدار حقگویی و مقابله با هرگونه ظلم و بیعدالتی و انحراف از اهداف و آرمانهای اصیل انقلاب و منادی و مدافع عدل و داد باشند، نوشتن این نامه و مخاطب قرار دادن رهبری […] توسط یک روحانی شناخته شده، حتی اگر خود متّصف به غرور و تکبّر و سهیم در ایجاد وضع موجود هم باشد، امر نسبتاً بدیع، جسورانه و درخور تقدیر است که تاکنون در امثال خاتمیها و هاشمیها دیده نشده است. در این بین برنتافتن یک انتقاد بسیار ابتدایی نسبت به رهبری از سوی مجتهدی که در زمان حیات بنیانگذار جمهوری اسلامی، دادستان کل این کشور و عضو شورای بازنگری قانون اساسی و خبرگان رهبری بوده و بسیاری از مردم به درستی و حقّانیت آن انتقاد ایمان و اذعان دارند و ایجاد جار و جنجال و هیاهو پیرامون آن و حمله و هجمه به نویسنده نامه توسط پادوهای شناخته شده
و اشخاصی که حضورشان در قدرت وامدار حذف شایستگان این کشور است و نیز افرادی که منافعشان در مجاملهگویی و کتمان حقیقت به نفع قدرت مطلقه بدون منازع میباشد، واکنشی دور از انتظار نبوده و نیست، لیکن باید به حال آن دسته از ملیجکهای نان به نرخ روز خوری گریست که به ناروا عنوان اصلاحطلبی را با خود یدک میکشند و به محض انتشار این نامه برآشفته و به عقدهگشایی و هتاکی علیه نویسنده نامه روی آوردند!
طرفه آنکه نامه خوئینیها اگر هیچ تاثیری در تغییر وضع موجود هم نداشته باشد، دستکم این حُسن و ویژگی را داشت تا پرده از چهره مزوّرانی بردارد که سالهاست با نقاب اصلاحطلبی مردم را فریب داده و آدرس غلط به مخاطبینشان میدهند!