گروه سیاسی: با نگاهی به آنچه از رسانهها و تریبونهای رسمی درباره مسائل مربوط به سیاست خارجی به گوش میرسد و شاید بتوان به نوعی آن را بازتاب دهنده صدای بخش بزرگی از مراکز تصمیمگیری کشور دانست موضوع مذاکره جمهوری اسلامی با ایالات متحده به کلی منتفی است و تعیین پیششرطهایی نشدنی همچون رفع تمام تحریمها برای آغاز مذاکره مستقیم با آمریکا که چندی پیش از سوی رییسجمهور مطرح شد هم ترجمانی دیپلماتیک از همان نفی مذاکره با آمریکا است.
اما از سویی دیگر همه آنها که از مخالفت با مذاکره مستقیم و یا غیرمستقیم با دولت ترامپ دفاع میکنند بر این نکته تاکید داشته و دارند که راهحلهای اروپایی برای حفظ توافق هستهای و کاهش فشارهای تحریمی به جایی نخواهد رسید.
بهعنوان مثال میتوان به پیشنهاد امانوئل مکرون، رییسجمهور فرانسه در خصوص خط اعتباری ۱۵میلیارد دلاری که به نوعی پیشخرید نفت ایران است توجه نشان داد که همه به روشنی مشاهده کردند که با وجود موافقت مذاکرهگران ایران و اروپا برای اجرایی شدن آن به دلیل عدم موافقت ایالات متحده تا این لحظه به جایی نرسیده است و همه میدانند تا دولت ترامپ معافیتهای تحریم نفت را تمدید نکند به هیچ جا هم همچنان نخواهد رسید.
تناقض مورد اشاره دقیقاً در همین نقطه است؛ در جایی که از یک سو بر مخالفت با مذاکره و حتی ملاقاتی تشریفاتی میان مسئولان جمهوری اسلامی ایران در هر سطحی با مقامات دولت ایالات متحده آمریکا تاکید میشود و از طرف دیگر تمام مخالفان مذاکره ایران با آمریکا به درستی معتقدند اروپاییها بدون اجازه دولت آمریکا حتی اگر بخواهند هم توان توقف و حتی کاهش فشار تحریمی را نخواهند داشت.
چنین تناقضهایی که سبب تصمیمگیریهای نادرست نیز میشود اگر حلوفصل نشود میتواند به شدت خطرآفرین باشد. نمیتوان از یک طرف پذیرفت که دولتهای اروپایی با وجود عزم جدی برای حفظ توافق هستهای بدون همراهی آمریکا توان حفظ برجام را ندارند و از طرف دیگر به مهمترین ابزار دیپلماسی که همان مذاکره است توجهی نشان نداد.
واقعیت آن است تا زمانی که چارهای برای این تناقض در سطوح مختلف کارشناسی و تصمیمگیری یافت نشود نمیتوان امید چندانی به مذاکرات بسیاری که رییس دستگاه دیپلماسی با کشورهای مختلف برای حفظ توافق هستهای و کاهش فشارهای ناشی از تحریم انجام میدهد داشت.