گروه سياسي- رسانهها: پویا صیامی نمین در سايت خردادنيوز نوشت: هفته نامه تازه روزنامه شده آسمان، تنها پس از انتشار شش شماره، توقیف شد. اتفاقی که احتمالا ميتوان آن را در کتاب رکوردهای جهان، گینس ثبت کرد. بسیاری از صاحب نظران و کارشناسان پس از انتشار این خبر ناگوار، انتقادات فراوانی نسبت به عدم سنخیت حکم صادر شده با اشتباه صورت گرفته از سوی روزنامه آسمان طرح کردند.
برخی از کارشناسان به دادسرای رسانه تاختند که چرا از ابزارهای دیگری چون تذکر شفاهی، تذکر کتبی، تعهد و موارد ملایم تری از این دست برای برخورد با خطای آسمان استفاده نکرده است. برخی دیگر هم اظهار داشتند که اصولا اشتباه آسمان در حدی نبوده که آن را مستوجب چنین برخوردی دانست و با توجه به اینکه آن مجموعه تنها گزارش یک سخنرانی و ذکر خاطره یک استاد بازنشسته را منتشر کرده، نمی توان آن را لایق اشد مجازات دانست.
به هر ترتیب هرچه که بوده و هرچه که هست، آسمان دیگر نیست. نه هفته نامه آسمان و نه روزنامهاش. به عبارت دیگر در بازه حدودا یک هفتهاي طبقه متوسط و روشنفکر کشور، از حضور دو نشریه الیت پسند و توانمند محروم شده است. اما اینکه مسئولیت این محرومیت متوجه کیست، سوالی است که این نوشتار سعی دارد به آن پاسخ دهد.
1 – محمد قوچانی و تیم مدیریتی آسمان
شاید بخش نخست و کم اهمیت تر این خطا، متوجه تیم مدیریتی آسمان باشد که تصمیم گرفتند آن هفته نامه وزین و پرمخاطب را تعطیل و روزنامهاي را جایگزینش نمایند. البته نمی توان منکر شد که تاثیرات یک روزنامه به مراتب بیشتر از هفته نامه است. بر این اساس علاقهی مجموعهی آسمان، به اینکه به جای هفتهاي یک بار، هر روز در دکهها حضور داشته باشند، کاملا قابل درک و هضم است.
اما از فرد باتجربهاي چون محمد قوچانی که ميتوان او را یکی از نخبگان عرصه روزنامه نگاری ایران نامید، بعید بود که کارت هفته نامه خود را بسوزاند. شاید بهتر بود او هرگز درخواست تغییر مجوز آسمان از هفته نامه به روزنامه را نمی داد و به جای اینکار تنها به فکر کسب مجوز یک روزنامه جدید باقی ميماند. قوچانی که چندین و چند نشریه اش در طی این سالها توقیف شده است، باید ميدانست که چه میزان حساسیت به قلم توانمند او و همچنین تیم متخصصی که او را یاری ميکنند، وجود دارد.
2 - تیم رسانهاي دولت
اما مقصر اصلی این توقیف، نه قوه قضائیه، نه دادسرای رسانه، نه خبرگزاری فارس و تسنیم و مشرق و ... که تیم رسانهاي همراه با حسن روحانی است. به عبارت دیگر دولت تدبیر و امید خود باعث این خودسوزی گشته است. اما پیش از اینکه به چرایی و چگونگی این تقصیر بپردازیم، باید توجه نمود که بیش از محمد قوچانی، عباس بزرگمهر، اعضای تحریریه و فنی مجموعه آسمان، این شخص حسن روحانی و کابینه او است که از توقیف آسمان ضربه ميبیند.
هرچند نیروهای بسیاری در این وانفسای اوضاع اقتصادی، بیکار ميشوند و افراد زیادی از ادامه فعالیت مطبوعاتی در این سرزمین سرخورده ميشوند، اما باید اذعان داشت که این قوه مجریه است که از تاریک شدن آسمان بیش از همه ضربه ميبیند، چرا که دولت اعتدال بیش از همه به حمایت یک مجموعه رسانهاي متخصص و حرفهاي چون آسمان نیاز داشته و دارد. روحانی بی شک از زین پس روزگار دشوارتری را در جدال با جریان های مخالفی که او را احاطه کرده اند، خواهد داشت.
دولت یازدهم از دیگر مدافع رسانهاي قوی در مقابل حملات ممتد و غیر قابل توقف رسانه های رادیکال اصولگرا نخواهد داشت. هر چند روزنامه هایی چون شرق و اعتماد آرمان و چندین سایت خبری و تحلیلی، تا حدی بار این مسئولیت را به دوش ميکشند، اما باید اعتراف کرد که اولا هیچیک وزن آسمان را نداشتند و دوما حتی همه اینها با همراهی آسمان هم، نمی توانند حریف ابرهای سیاهی شوند که اجازه نمی دهند نور بر زمین بتابد.
روحانی چگونه پیروز شد؟
روایت است که ایرانیان حافظه تاریخی ضعیفی دارند، اما مسلما این ضعف آنقدر زیاد نیست که اتفاقات پیش از خرداد 92 و روندهایی که سبب گردید نام حسن روحانی از صندوق های رای بیرون آید، فراموش گردد. بسیاری از افرادی که روز 25 خرداد، نام حسن روحانی را بر برگه رای خود نوشتند، تا یک ماه قبل، حتی اسم او را هم نشنیده بودند. اما پنج ضلعی، رد صلاحیت هاشمی، کنار رفتن عارف، حمایت خاتمی، حضور درخشان روحانی در مناظره سوم تلویزیونی (به ویژه جمله کلیدی من سرهنگ نیستم، من یک حقوقدانم) و همچنین رسانه هایی که بی چشمداشت، سعی کردند، مردم کم علاقه به حضور را، دوباره به شرکت در انتخابات ترغیب کنند، سبب شد که همان کسانی که نام او را نمی دانستند، به یکباره طرفدار پر و پا قرص او شوند و روحانی را راهی پاستور نمایند.
ضعف رسانهاي دولت تدبیر و امید
اما از فردای پیروزی روحانی و از همان نخستین جلسه کنفرانس مطبوعاتی، ضعف رسانهاي تیم او عیان گردید. به مرور زمان و با پیش آمدن رخدادهای مختلف این ضعف مشخص تر نیز شد. گمانه زنیها برای کابینه احتمالی از سوی رسانه های مخالف با جدیت صورت ميگرفت و آنها با فضا سازی رسانهاي سعی ميکردند افرادی که در لیست گزینه های محتمل نبودند را نیز به صورت تصنعی در فضا قرار دادند. در جلسات رای اعتماد، نبود این تعامل رسانهاي با اهالی مطبوعات، روزنامهها و سایت هایی که از پیش از انتخابات خالصانه و بی چشمداشت در حمایت و شناساندن شیخ دیپلمات به افکار عمومی نقش پررنگی داشتند، کنار گذاشته شدند و فریادهای نه چندان کم تعداد آنها در باب ضعف رسانهاي دولت شنیده نشد.
در شرایطی که بسیار گفته شد دولت باید تعامل خود با رسانه های همسو را گسترش دهد، این گوش قوه مجریه در بود و گوش دیگر دروازه. دولت در این عرصه و از نبود تعامل با رسانه های همفکر، ضربات و لطمات فراوانی را هم دید. چندین و چند وزیر در اثر فضا سازی های رسانهاي جریان های اصولگرای رادیکال نتوانستند از فیلتر مجلس عبور کنند. در مسائل دیگر چون گفتگوهای هستهای، نرخ ارز، مسائل اقتصادی، طرح سبد کالا و ... نبود رسانه توانمند و همسو با دولت سبب گردید تا رقیب با ایجاد هجمه وحشتناک منفی علیه دولت، فضا را برای ضربه زدن به کارگزاران قوه مجریه مهیا سازد.
وقتی آسمان تاریک شد
جدیدترین و نه آخرین سکانس از این سناریو هم با توقیف روزنامه آسمان پدید آمد.خبر منتشر شده در شماره سه شنبه این روزنامه، تا عصر چهارشنبه هیچ بازخورد بیرونی نداشت تا اینکه سایت مشرق در خبری، از این به اصطلاح گاف رسانهاي آسمان استفاده کرده و آن را سوژه مناسبی برای حمله به روزنامه جدید التاسیس ارزیابی نماید. مشرق بلافاصله مصاحبهاي هم در این رابطه و در محکومیت آسمان انجام داد و با ایجاد جریان رسانه ای، به مخاطب خود اینگونه اطلاق کرد که آسمان هتاک است و باید هرچه سریعتر توقیف شود. در ادامه این سناریو، یک خبرگزاری مخالف دیگر، از صبح پنجشنبه وارد عمل شد و در بازه زمانی حدودا چند ساعته، حدود 20 مطلب علیه آسمان کار کرد. متعاقب این فضای سنگین قابل پیش بینی بود که آسمان تاریک شود.
فرجام سخن
اما اگر تیم رسانهاي دولت از 26 خرداد سعی ميکردند با ارج نهادن به مطبوعات و پایگاه های خبری و تحلیلی و تعامل رسانهاي با آنها این جریانات را تقویت کرده بودند و آنها را همراه خود داشتند، امروز در مقابل اخبار چندین خبرگزاری و سایت مخالف، چندین سایت حامی دولت هم وارد عمل ميشدند و با تهیه مطالبی در نقض اقدام توقیف و منعکس کردن نظر مخالفین بسته شدن آسمان، فضای منفی ایجاد شده علیه این رسانه اعتدال گرا، خنثی ميشد. اما صد افسوس که هنوز نه یاران رسانهاي او در نیافته اند، غافله مبارزات رسانهاي را به طرف مقابل باخته اند. باختی که در صورت عدم ترمیم در ساختار تعامل با رسانه های همسو و عدم بازتعریف ساز و کار تعامل گرایانه با آنها، بیشتر و بیشتر هم خواهد شد. ناگفته پیداست که این بی تدبیری تیم رسانهاي دولت، ادامه این مسیر، حسن روحانی را در شرایط دشواری قرار ميدهد و او روزهای به مراتب سخت تر از این را نیز در مقابل دیدگان خود خواهد دید.