گروه فرهنگ و هنر: بهرنگ رجبی با انتقاد از وضعیت ممیزی در دولت قبل میگوید شرایط ممیزی بسیار تغییر کرده و میتوان به آینده امیدوار بود.
این مترجم درباره وضعیت ممیزی در دولت جدید گفت: فکر میکنم خیلی آدم مناسبی برای حرف زدن در مورد چنین موضوعی نباشم، چون از یک جایی به بعد انتشار کارهایم را در دولت قبل ول کردم؛ به نظرم آنها (بررسها در دولت قبل) نه تنها از ادبیات سر در نمیآوردند، بلکه مفاهیم ساده یک جمله را هم متوجه نمیشدند. او درباره تجربه خود از دریافت مجوز در دولت جدید گفت: یکی از کتابهایم در دولت قبل از سوی یک بررس بسیار متعهد ممیزی شده بود و او یک نمایشنامه 127 صفحهای را جوری ممیزی کرده بود که 143 مورد اصلاحیه خورده بود و در واقع چیزی حدود هفت-هشت صفحه از این نمایشنامه باقی میماند. اما این نمایشنامه در دولت جدید با دو مورد اصلاحیه که آن هم حذف دو کلمه بود مجوز انتشار گرفت و این از نظر من اتفاق بسیار خوبی است.
او در ادامه اظهار کرد: دو کتاب دیگر هم داشتم که در دولت قبل آنها را برای دریافت مجوز نداده بودم، اما این دو کتاب هم به سرعت مجوز گرفتند و در دست انتشار هستند. همچنین دوستانی دارم که کارهایی را برای دریافت مجوز ارائه داده بودند و توانسته بودند با گفتوگو با بررسهای ارشاد، مجوز آنها را بگیرند. آنها میگویند کسانی مقابل شما هستند که میشود با آنها حرف زد و فکر میکنم در کل اوضاع خیلی بهتر شده است.
رجبی همچنین در انتقاد از وضعیت ممیزی در دولت قبل گفت: در دولت قبل کتابها انتظارهای زیادی میکشیدند. مثلا من کتابی داشتم که دو سال و نیم منتظر مجوز بود و بعد از دو سال و نیم گفتند کتاب نمیتواند منتشر شود. همچنین خیلی به دنبال واژهیابی بودند، اما مهمتر از همه اینها این بود که نمیشد با آنها حرف زد. با یکی از بررسها سر یک کتاب چک و چانه زدم، اما انگار با دیوار حرف میزدم. او تصمیمش را از قبل گرفته بود، اما نمیدانم چرا به من وقت داده بود که با او حرف بزنم، چون هر چه توضیح میدادم حرف خودش را میزد. میگفتم کتاب منظورش چیز دیگری است، اما او گوش نمیداد. بنابراین اینکه در دولت جدید میشود با بررسهای ارشاد بحث کرد، مجوز گرفت و با آنها تعامل داشت خیلی امیدوارکننده است.
این مترجم همچنین اظهار کرد: وقتی الآن به مصداقهای ممیزی در دولت قبل نگاه میکنیم، به نظر میرسد آنها خیلی درکی از ادبیات نداشتند. اما من معتقدم اینطور نیست و قصد آنها کشتار ادبیات بود و کاملا میدانستند که چه میخوانند. اما گویا هدف آنها این بود که ادبیات تولید نشود. در این میان موارد خندهداری هم به وجود میآمد مثل اینکه میگفتند حیوان خانگی حذف شود، که براساس سطح دانش ممیزها به وجود میآمد، اما کلیت این نبود که آنها بیدانش باشند. پیام آنها روشن بود؛ اینکه میخواستند ادبیات تولید نشود.
او سپس درباره تأثیر ممیزی بر ادبیات گفت: ترجمه برای من تفریح و تفنن نیست که در کنار کار دیگری آن را انجام بدهم و برایم مهم نباشد که کارم منتشر میشود یا نه. من براساس این پول میگیرم که کارم مجوز بگیرد و منتشر شود به همین دلیل به ترجمه آثاری فکر میکنم که امکان انتشار داشته باشد. بنابراین به جای اینکه بتوانم آثاری را ترجمه کنم که دوست دارم و فکر میکنم آنها آثار برجستهای هستند، گاهی مجبورم سراغ کارهایی بروم که آنها را چندان دوست ندارم و آثار درجه یکی نمیدانم.
پیش از این دوره هشتساله یک صنف در حال شکلگیری بود از نویسندگان و مترجمانی که آثارشان را چاپ میکردند و از این راه کسب درآمد میکردند و فکر میکردند میشود از طریق ویراستاری و ترجمه و نوشتن زندگی کرد اما تأثیر این هشتساله این بود که نمیشود فقط ترجمه کرد چون انگار باید کنار ترجمه کار دومی هم داشت. وزارت ارشاد شغل ما را عوض کرد و تیراژهای کتاب را از 3000 نسخه به 500 تا 700 نسخه رساند.
بهرنگ رجبی همچنین درباره تأثیر شرایط کنونی بر آینده ادبیات گفت: پیشبینی آینده سخت است اما به هر حال براساس اتفاقهای فعلی آینده روشن است. اما اگر روند نیمبند فعلی هم ادامه پیدا کند، خوب است، چون من امروز میبینم آدمهایی شروع به ترجمه و نوشتن کردهاند و یا کارهای قدیمیشان را از سر گرفتهاند. اگر این جریان ادامه پیدا کند ما میتوانیم به شرایط پیشین برگردیم و به صنف نویسنده و مترجم و ویراستارانی حرفهای برسیم که نتیجه این روند نشر حرفهای و تولید آثار حرفهای است.