در یک دهه ای اخیر چین در مقابل رشد جهانی 3.9رشد خیره کننده بیش از 10 درصد را تجربه نموده و به عنوان جارو برقی عظیم مواد خام و انرژی نقش موتور اقتصادی جهان را ایفا میکند.
هیرش سعیدیان
گروه بينالملل: در اوج تصفیه حسابهای خونین انقلاب فرهنگی در چین یکی از مقامات رده بالای حزب «دنگ شیائو پینگ» بود که پس از تصفیه مجبور شد تا در رستوران باشگاه جوانان حزب به عنوان گارسون کار کند. او در این دوران طعم تلخ حکومت بستهای ایدئولوژیک را در کسوت یکی از مردم عادی چین چشید. سالها بعد پس از بازگشت به قدرت او شجاعت عبور از سیاستهای کوته بینانهای «مائو تسه تونگ» رهبر انقلاب کمونیستی را یافت و به معمار اصلاحات اقتصادی در چین شهرت یافت.
سه نسل پس از او جانشینانش هنوز بر ادامه ای اصلاحات مد نظر او تاکید دارند. تنها در بازه ای زمانی بیست ساله (۲۰۰۰_۱۹۸۰ ) سطح استانداردهای عمومی زندگی در چین ۲۲ پله ترقی یافت. درآمد سرانه روستائیان ۵۴ بار افزایش یافت. شمار اهالی کم درآمد حوزه ای شهری از ۵۳ درصد به۸ درصد تقلیل یافت.(ملاک حداقل استانداردهای زندگی).
در یک دهه ای اخیر نیز چین در مقابل رشد جهانی 3.9رشد خیره کننده بیش از ده درصد را تجربه نموده و به عنوان جارو برقی عظیم مواد خام و انرژی نقش موتور اقتصادی جهان را ایفا میکند. معافیت های گسترده مالیاتی در کنار ایجاد مناطق ویژه اقتصادی و نیروی کار ارزان برای سرمایه گذاران خارجی همچون آهنربا عمل نموده است.
از سال ۱۹۸۰، چین در شهرهای "شن جن"، "جو های"، "شن تو" استان "گوانگ دونگ" و شهر "شیا من" استان "فو جیان" و استان "های نان" ۵ منطقه ویژه اقتصادی تاسیس کرده است. در سال ۱۹۸۴ چهارده شهر ساحلی از جمله "دا لیان"، "چین هوانگ دائو"، "تیان جین"، "یان تائو"، "چینگ دائو"، "لیان یون گانگ"، "نان تون"، شانگهای، "نینگ بو"، "ون جو"، "فو جو"، "گوانگ جو"، "جان جیانگ" و "به های" را به انضمام قوانین یغایت ساده ای اقتصادی به روی خارج گشود. چینیها همچنین در مورد دو منطقه طلایی ماکائو و هنگ کنگ توانستند تا حد زیادی جلوی وسوسه های ملی گرایانه مقاومت کنند و با اعطای خود مختاری وسیع ویژگیهای اقتصادی این دو منطقه را حفظ نمایند.
فاینشنال تایمز در نوشتاری اعلام نمود که با حفظ روند رشد فعلی در یک دهه آینده چین ممکن است به اقتصاد اول جهان تبدیل شود. برخی پیش بینیها حتی پا را از این نیز فراتر گذاشتند: رابرت فاگل برنده جایزه نوبل اقتصادی از دانشگاه شیکاگو پیش بینی کرده است که اگر روند فعلی ادامه داشته باشد، اقتصاد چین در سال 2040 سه برابر اقتصاد آمریکا خواهد شد.
برخی نیز البته با این آمار و ارقام موافق نیستند و آن را بیش از حد خوشبینانه ميدانند: وزارت کشاورزی آمریکا در تازهترین داده هایی که در مورد وضعیت اقتصاد جهان طی سال های پیش رو منتشر کرده، اندازه تولید ناخالص داخلی اسمی اقتصادهای بزرگ جهان در سال ۲۰۳۰ میلادی را برآورد کرده است. طبق این برآورد اقتصاد آمریکا در سال ۲۰۳۰ همچنان بزرگترین اقتصاد جهان خواهد بود و اندازه آن به ۲۴.۸ هزار میلیارد دلار خواهد رسید.
اندازه اقتصاد چین نیز در آن زمان به ۲۲.۲ هزار میلیارد دلار ميرسد. بنابراین ميتوان گفت که اختلاف اندازه دو اقتصاد بزرگ جهان اگر چه تا سال ۲۰۳۰ به میزان قابل توجهی کاهش ميیابد اما باز هم اقتصاد چین همچنان به عنوان دومین اقتصاد جهان باقی خواهد ماند و جای آمریکا در صدر فهرست را نخواهد گرفت. صاحبان همهی این دیدگاههای متفاوت اما همنظرند که کند یا سریعٰ رشد اقتصادی چین ادامه خواهد یافت.
ترقی استانداردهای زندگی اما تنها دستاورد رشد اقتصاد و افزایش ذخایر ارزی نبوده است. بودجه نظامی چین پس از آمریکا بیشترین رقم را در میان کشورهای جهان داراست. تغییر استراتژی نظامی از دفاع ساحلی به فراساحل حاصل این توسعه ای نظامی است. این امر به ویژه در طرحهای نظامی چین برای دریای جنوبی چین بیشترین نمود را پیدا کرده است. ساخت جزایر مصنوعی بر پایهای تپههای دریای جهت احداث فرودگاه و بنادر نظامی در این دریا به طور جدي از سوی چین پیگیری ميشود. وزیر دفاع آمریکا در یک کنفرانس خبری اعلام نمود وسعت این جزایر مصنوعی تاکنون به بیش از دوهزار و پانصد هکتار رسیده است.
چین مدعی مالکیت بر بیش از نود درصد این دریاست. این در حالی است که سایر کشورهای پیرامونی این دریا همچون اندونزی٬ ویتنام٬ برونئی... نیز مدعی مالکیت بر بخشهایی از دریای جنوبی چین هستند. اخيرا سناتور جمهوريخواه آمريكا، مک کین در کنفرانسی در ویتنام اقدامات چین را در حوزه دریای جنوبی چین تحریک آمیز توصیف کرد اما چینیها این سخنان را صرفا جهت خوشایند مهمانان کنفرانس که جمعی از نمایندگان کشورهای اقماری دریای چین بوذند توصیف کردند.
یک ژنرال چینی از ارتش آزادیبخش خلق چین در مقام واکنش به موضع گیری آمریکاییها اظهارنظر جالبی داشت: "آنها محکوم ميکنند٬ بیانیه میدهند٬ و رزمایش برگزار ميکنند اما مگر غیر از اینکار دیگری هم ازدستشان بر میآید!". آمریکا بیش از هفتاد سال در حوزه پاسفیک حضور نظامی داشته است. پس از جنگ جهانی دوم این حضور تقریبا بی رقیب بوده. قدرت گیری روز افزون چین و سهم خواهیش از اقیانوس آرام برای استراتژیست های نظامی این کشور به یک مشکل بدون راه حل موثر تبدیل شده است. ظاهرا سیاستهای "مهار" که در زمان جنگ سرد در مورد شوروی به کار گرفته ميشد چندان در برخورد با چینیها موثر نیست.
شوروی به غیر از عرصه ای نظامی کشوری عقب افتاده بلحاظ اقتصادی محسوب میشد. آنها هرگز به اندازه ای چینیها در اقتصاد جهانی درگیر نبودند. خود آمریکا پس از کانادا بیشترین مبادلات تجاری را در جهان با کشور چین دارد. سیاست چینیها مبتنی بر نفوذ اقتصاد محور در کشورها و سازمانهای جهانی هرگونه تئوری انزوا در مورد این کشور را نا کارآمد نموده است. چین علاوه بر شرق آسیا به دنبال کسب اعتبار جهانی و پذیرش به عنوان یک ابر قدرت در سایر مناطق مهم جهان است.
سفر هو جین تائو به آمریکای لاتین در نوع خود تاریخی توصیف شد. پیشنهاد چین برای سرمایه گذاری سنگین در جاده ای در طول جنگل آمازون برای ترابری ساده تر مواد خام جهت انتقال نهایی به چین به عنوان هشداری بر پایان انحصار آمریکا به عنوان بزرگترین سرمایه گذار خارجی در آمریکای لاتین تعبیر شد. چین همچنین در غرب آسیا و خاور میانه در طولانی مدت چشم به ایران دارد. پهلوگیری یک ناوگان چینی برای شرکت در رزمایش دریایی ایران فی نفسه حاوی پیام مهمی به ناوگان پنجم آمریکا حاضر در خلیج فارس بود.
هنری کیسینجر تئوریسین ارشد آمریکای از سیاست متمایل به مهار زود هنگام دولت آمریکا در برابر چین به صورت تلویحی انتقاد نمود او اظهار داشت: «که چین یک ابر قدرت در حال ظهور است و پذیرش هر چه سریعتر این واقعیت به رسیدن به بهترین نوع تعامل با این کشور کمک خواهد نمود.» او اضافه کرد: چین کشوری با پیشینیه ای چند هزار ساله است که در حوزه ای خود برای صدها سال یک امپراطوری بی رقیب بوده٬ بر همین اساس آنها خود را یک ابر قدرت در حال ظهور نمی دانند بلکه یک کشور در حال بازگشت به قدرت سنتی خود که همیشه دارا بوده اند فرض ميکند. وقتی مقامات آمریکای به کشوری با چنین پیشینه ای مرتبا گوشزد ميکنند که باید در عرصه ای بین الملل مسئولیت پذیر تر باشد چنین اظهاراتی یرای چینیها دلخراش است".
به نظر نمی رسد که آمریکا بتواند در مهار سیاستهای نظامی چین حساب بسیار ویژه ای بر روی همسایگان پیرامونی این کشور باز کند. بیشتر این کشورها از توسعه طلبی چینیها نگرانند اما به هیچ عنوان نمی خواهند رویاروی این کشور قرار گیرند. اقتصاد این کشورها روز به روز آمیختگی بیشتری با چین پیدا ميکند. مشهور است که یکی از مقامات اندونزی در دیدار با نمایندگان آمریکا عنوان کرده که:" ما را تنها نگذارید اما مجبورمان نکنید که انتخاب کنیم".
چین البته در پیشبرد برنامه های بلند مدتش با چالشهای مهمی نیز روبهروست. تظاهرات مردم هنگ هنگ در برابر دفتر نمایندگی دولت چین در بزرگداشت حادثه تیان آن من تنها یکی از تنازعات قومی این کشور است. نا آرامیها در سینگ کیانگ و ادعای استقلال طلبی تبت و مشکل لاینحل تایوان قطعا بخشی از انرژی آنها را خواهد گرفت. سیاستهای جمعیتی مبتنی بر خانواده های تک فرزند و جمعیت سالخورده این کشور در سالهای آتی برای این کشور مشکل ساز خواهد بود.
همچنین یرای ابر قدرت بودن و تسلط بر دریاها باید یک نیروی دریای قوی و کار آمد داشت. چین پس از سالها تنها موفق به تولید یک ناو هواپیما بر آزمایشی کوچک شده که تا رسیدن به تعداد "ناوهای هواپیمابر" آمریکای که 12 ناو از این نوع را در اختیار دارد فاصله بزرگی محسوب میشود. این کشور همچنین فاقد رزم ناو است. اما تمام اینها ظاهرا مانع از بیداری تدریجی و آرام اژدهای زرد نخواهد شد. به نظر میرسد که رشد با ثبات اقتصاد چین و پیشرفت کند اما دائمی چین در عرصهای فناوریهای فوق پیشرفته بر تمام این دردها درمان خواهد بود. رویاهای چینی یکی پس از دیگری در حال تحقق هستند و لگام زدن بر اژدهای زرد داوطلبی ندارد!