گروه سیاسی: در پی انتشار نامه جلیل محبی، دبیر سابق ستاد امر به معروف نامه ای خطاب به آیت الله صدیقی ستاد امر به معروف و نهی از منکر جوابیهای جهت انشتار در سایت بهار نیوز ارسال كرده كه در ادامه میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
سخنی از سر نصح با برادرم جناب حجت الاسلام دکترجلیل محبی
جناب آقای دکتر محبی
سلام علیکم
رشته توئیتهای شما خطاب به ریاست ستاد امر به معروف و نهی از منکر، خطیب و واعظ و امام جمعه موقت تهران حاج آقای صدیقی را -که نمی دانم چرا به جای فرستادن برای ایشان، در رسانهها منتشر کردید- مانند دیگر خوانندهها مطالعه کردم و به رسم ادب و اخلاق دینی، بنا را براین میگذارم که این مطالب را از سر خیرخواهی و نه از سر انتقام یا خود مطرح کردن منتشر کرده اید و از سر خیرخواهی و ولای ایمانی، نکاتی را در این باره عرض می کنم؛ به آن امید که سودمند باشد:
نوشته اید:
"وقتی معیارهای معروف و منکر بین مردم محل اختلاف شود به جان انداختن مردم، آن هم زمانی که مجری قانون با شک و تردید به وظیفه خود عمل می کند، خواست دشمن است."
در این باره گفتنی است:
این گزاره بسیار کلی و مبهم است؛ اگر منظورتان از به جان انداختن، تشویق مردم به امر به معروف و نهی از منکر در مواردی است که در خصوص معیارهای معروف و منکر اختلاف نظر دارند، باید گفت که نفس تشویق مردم به انجام این دو فریضه که بالاتر از جهاد و همهی کارهای نیک هستند، مصداق تعاون در برّ و تقوا بلکه خود مصداق امر به معروف و نهی از منکر است؛ مگر این که تشویق به امر به معروفی خاص یا نهی از منکری خاص باشد بین دو نفر خاص که آمر و ناهی خبر دارد مخاطب او در خصوص معروف و منکر بودن آن جاهل است، در این فرض هم نه امربه معروف و نهی از منکر ساقط می شود و نه تشویق به آنها بلکه آنچه ضرورت مییابد یادآوری و آموزش لزوم ارشاد جاهل به عنوان مرتبهای مقدماتی پیش از امر و نهی، به آمر و ناهی است.
بنابراین، خواست دشمن، نه تشویق به امر به معروف و نهی از منکر ولو در جایی که مامور به معروف و منهی از منکر نسبت به معیار آن با آمر و ناهی اختلاف دارد بلکه تشویق به بی تفاوتی و بی عملی و سکوت در قبال آن است.
و باز نوشته اید:
"آنچه از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر امروز مورد اتفاق است، امر و نهی مسئولان است و نباید با گزاره «به حزب اللهی ها کاری نداشته باشید» از فرصت زنده کردن این واجب در این عرصه غفلت کرد."
اگر کسی در مخاطب امر به معروف و نهی از منکر قائل به تبعیض شود یقینا محکوم است؛ ولی آیا انتساب تلویحی چنین گزاره عجیب و غریبی به یک عالم دینی که رویکرد و نگاهش در مقوله امر به معروف و نهی از منکر در برابر دیدگان همه است و خود او همواره از تریبون هایی که دارد همین حزب اللهی ها را مخاطب مواعظ و نصایح و خطاب ها و عتابهای خود قرار می دهد موجب تضعیف همزمان امر به معروف و آمر به معروف نیست؟!
ضمن این که قول به تبعیض در امر به معروف و نهی از منکر محکوم است چه آنجا که تبعیض نسبت به حزب اللهیها باشد یا تبعیض به حاکمان باشد یا تبعیض در امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به مردم و دولت نسبت به مردم باشد. قانون اساسی به تبعیت از شرع مبین اسلام، امر به معروف را در اضلاع مردم به مردم، مردم به دولت و دولت به مردم، تکلیف همگانی دانسته است و اولویت رتبی یک موضوع نمی تواند نافی اولویت فعلی و فوریت و ضرورت سایر موارد باشد؛ در حالی که متاسفانه نگاه جناب عالی مملو از تبعیض و بلکه تعطیلی امر به معروف و نهی از منکر در برخی حوزهها و تمرکز روی امر به معروف و نهی از منکر یک حوزه خاص است؛ حالا با چه انگیزه ای؟ کاری ندارم بنا را میگذارم بر این که با انگیزه الهی هست.
و بالاخره در چند یادداشت، جنابعالی علاوه بر ایراد اتهام خود برتربینی، خطای در مبانی فکری، تبعیض در امر به معروف و نهی از منکر ودو قطبی سازی و ایجاد تفرقه بین مردم خطاب به حاج آقای صدیقی، ایشان را به زهد دعوت کردهاید که حتما با لحاظ پیامدهای شرعی، قانونی و اخلاقی این داوری ها، خود را برای طرح آنها قانع کرده اید و برای فردای قیامت پاسخی دارید؛ از این جهت بنده حرفی ندارم به ویژه که با دعای قرآنی «و السلام علی من اتبع الهدی» در پیام پایانی، جایگاه خودتان و کلامتان را هم مشخص کرده اید!
جعفر صادق منش
مدیرکل حقوقی و امور مجلس ستاد امر به معروف و نهی از منکر