گروه سیاسی: جیمز لیندسی تحلیلگر ارشد مسائل خاورمیانه شورای روابط خارجی آمریکا در یادداشتی نوشت: رسانهها و اندیشکدههای غربی در تحلیل و یادداشت خود سعی میکنند ایران را به عنوان یکی از بزرگترین و مهمترین چالش دولت جدید ترامپ معرفی کنند. در این راستا «جیمز لیندسی» تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل در اندیشکده «شورای روابط خارجی آمریکا» به بررسی سیاست دولت جدید ترامپ در مقابل ایران پرداخته است.
«جیمز لیندسی» در ابتدای یادداشت خود به بررسی سیاست فشار حداکثری دولت نخست ترامپ و تاثیرات آن بر اقتصاد و رفتار ایران پرداخته است. وی معتقد است: «به احتمال زیاد دولت دوم ترامپ بار دیگر به سمت اتخاذ راهبرد فشار حداکثری قدم برخواهد داشت. راهبرد فشار حداکثری با گسترش تحریمها و تشدید اجرای آن، فشار اقتصادی بر جمهوری اسلامی را افزایش میدهد. این رویکرد به دنبال تغییر نظام ایران نیست؛ بلکه هدف اصلی آن محدود کردن فعالیت هستهای و موشکی و کاهش حمایت این کشور از گروههای مقاومت بوده است.»
آیا ژئوپلیتیک جدید، ایران را به پای میز مذاکره میکشاند؟
وی معتقد است اگرچه راهبرد فشار حداکثری در دولت نخست ترامپ، اقتصاد ایران را تحت فشار شدید قرار داد، اما در کشاندن پای ایران به میز مذاکرات با شکست مواجه شد. حتی در وضعیتی که اقتصاد ایران در شرایط نابهسامان خود به سر میبرد، ایران برنامه هستهای و موشکی خود را توسعه داده و حمایت و پشتیبانی از نیروهای مقاومت را افزایش داد و حتی در سال ۲۰۲۰ نیز یک حمله موشکی به پایگاه نیروهای آمریکا در عراق انجام داد.
یکی از سوالاتی که امروزه در محافل غربی قابل طرح است، این هست که اگر دولت بایدن مسیر فشار حداکثری دولت ترامپ را ادامه میداد، آیا این راهبرد با موفقیت همراه میشد؟ در پاسخ به این پرسش «جیمز لیندسی» کارشناس ارشد شورای روابط خارجی آمریکا میگوید: «ترامپ بر این باور است که پاسخ مثبت است، اما این پرسشی است که باید به تاریخنگاران و تحلیلگران سیاسی واگذار کرد. پرسش اصلی اکنون این است که آیا این سیاست در شرایط ژئوپلیتیکی جدید مؤثر خواهد بود؟ در این زمینه شواهد به شدت متناقض و مبهم هستند.» لیندسی همچنین میگوید تغییرات کنونی در عرصه منطقهای به خصوص جنگهای اسرائیل علیه حماس و حزب الله و سقوط نظام بشار اسد تا حدی از نفوذ ایران کاسته شده و همین امر باعث خواهد شد تا ایران به سمت مذاکرات هستهای قدم بردارد.
فشار حداکثری در تنگنای جهانی؛ نقش چین و روسیه در تضعیف راهبرد ترامپ علیه ایران
تحلیلگر ارشد مسائل خاورمیانه در شورای روابط خارجی آمریکا در بخش دیگری از یادداشت خود بر تاثیر نقش چین و روسیه در تضعیف راهبرد فشار حداکثری تاکید میکند و مینویسد: قدرتهای بزرگ نظیر چین و روسیه تا حد زیادی راهبرد فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران را تضعیف خواهند کرد. در واقع آنها تاکنون تحریمهای موجود آمریکا و چندجانبه علیه ایران را نادیده گرفته یا دور زدهاند. بعید است که اکنون بدون این که از آمریکا امتیازات قابل توجهی را دریافت کنند، به تحریمها پای بند باقی بمانند. در واقع این احتمال وجود دارد که ترامپ نتواند یا نخواهد چنین مشوقهایی را به چین و روسیه ارائه دهد و اگر تهران اطمینان یابد که چین و روسیه از آن در برابر تحریمها حمایت میکند، به سمت راهبرد مقاومت حرکت خواهد کرد. علاوه بر این، حتی تهران ممکن است از مذاکرات به عنوان ابزاری برای خرید زمان جهت رفع آسیبپذیریهای خود استفاده کند.
در بخش دیگر این یادداشت، «جیمز لیندسی» بر چالشهای داخلی و پیامدهای احتمالی شکست مذاکرات هستهای با ایران تأکید کرده و میگوید: «حتی اگر ایران با حسن نیت وارد مذاکرات شود، تلاشهای ترامپ ممکن است به دلیل اختلافنظر بر سر اینکه چه توافقی «کافی» به شمار میآید، دچار مشکل شود. تیم جدید دولت ترامپ ترکیبی از نیروهای تندرو است که حامی سیاست «اول آمریکا» هستند و آنها به احتمال زیاد بر سر این که چه امتیازاتی به ایران بدهند تا توافق ارزشمند شود، اختلاف نظر خواهند داشت. در واقع این اختلافات میتواند دستیابی به توافق را از مسیر اصلی خود خارج کند.»
با توجه به وضعیت کنونی، این سوال قابل طرح است که اگر مذاکرات هستهای با ایران شروع نشود یا بدون نتیجه بماند، چه خواهد شد؟ اگر راهبرد فشار حداکثری نتواند به سرعت با نتیجه همراه شود، به احتمال زیاد درخواستها برای حمله ایالات متحده به تاسیسات هستهای افزایش خواهد یافت و احتمالا فشارها بر دولت ترامپ بیشتر میشود تا با حمله اسرائیل به ایران موافقت کند؛ هر چند اسرائیل از توانایی نابودی و تخریب کامل تاسیسات زیرزمینی هستهای ایران برخوردار نیست.
در پایان این یادداشت، «جیمز لیندسی» به ارزیابی محاسبات تهران در برابر تهدیدات نظامی و پیامدهای احتمالی اقدام نظامی یا ادامه سیاست فشار حداکثری اشاره کرده و مینویسد: «تهران در ارزیابی احتمال استفاده ترامپ از نیروی نظامی و همچنین تواناییهای نظامی اسرائیل، مذاکرات را در نظر خواهد گرفت. رهبران ایران میدانند ترامپ که دستور ترور سردار قاسم سلیمانی را در سال ۲۰۲۰ صادر کرد، در کمپین انتخاباتیاش درباره نابودی ایران به کلی سخن گفته و تأکید کرده که اسرائیل باید به تأسیسات هستهای ایران حمله کند. آنها همچنین میدانند که او علیه «جنگهای بیپایان» آمریکا در خاورمیانه کمپین کرد و – به اشتباه – مدعی شد که او «تنها رئیسجمهوری در ۷۲ سال گذشته» بوده که «هیچ جنگی نداشته است.» توسل به نیروی نظامی، چه از طریق اقدام مستقیم آمریکا و چه با تشویق اسرائیل به حمله، میتواند یک قمار بزرگ باشد.»