گروه سیاسی: روزنامه ابتکار در گزارشی به چند فاکتور مهم برای چگونگی برخورد با معترضان اشاره كرد و نوشت:
۱- اگر بخواهم یک ویژگی جامعه ایران در دویست سال اخیر را بگویم این است که این جامعه اعتراضی است. گاه این خصیصه اعتراضی چنان غلظت مییابد که اصطلاحاً آلاکلنگی می شود و در عرض چند دهه مطالبه این جامعه صدوهشتاد درجه تغییر میکند. حکومتداری در این جامعه ناآرام و آشوبناک کار بسی دشوار است. به گمانم قوه عاقله حکومت در برخورد با چنین جامعه ای دچار دستپاچگی و گیجی است. شاید یکی از علل شکل گیری چنین جامعه اعتراضی، بحران دستاورد است. ما بیش از صد سال است که مشتاقیم و مهجور. نمی خواهم دچار کلی گرایی و سرهم بندی شوم و اصطلاحاً تاریخ را گِرد کنم اما تا حد زیادی می توان گفت در این دو سده، این جامعه رنج بیحاصل زیاد دیده است. چرخشهای فراوان کرده اما جایش را در جهانِ جدید بازنیافته است. به درهای زیادی کوفته اما گشایشی ندیده است. اگر این مختصات چنین جامعه ای درک نشود نمیتوان برای آن تدبیر کرد.
۲- باوجود اینکه درجه اعتراض و ناآرامی این جامعه بالا رفته اما همچنان معتقدم حدود هشتاد درصد مردم ضمن نارضایتی نسبت به عملکرد حکومت اما برزخی رفتار می کنند. همچنان وضع موجود را نمی خواهند اما نسبت به بدیل های این وضع نیز دلهره دارند. به صورت محفلی و کلامی با کف خیابان همدلی نشان می دهند اما به صورت عملی متمایز عمل می کنند و نسبت به آینده خشونت ها تردید دارند و به اپوزیسیون اعتماد نمی کنند. تا کنون که جامعه اینگونه نشان داده است. قلباً تمایل به اصلاح نرم دارند اما در کلام معترضِ سختند. به تعبیر ساده تر اکثریت درحالی که همه بنیادها را به باد انکار می گیرند اما در دل یک ای کاش دارند: ای کاش وضع موجود به شکل بی خشونت و نرم تری اصلاح میشد.
۳- تا کنون رفتار اپوزیسیون اعتمادسوز و دلهرهآور بوده است. به خصوص که میدان داخلی توسط بلشویک های مجاهدین خلق، کوموله و دموکرات صحنه گردانی می شود. از طرف دیگر رفتار حکومت متمرکز بر کنترل نقطه ای میدان بوده و تدبیری گره گشا تا کنون درکار نبوده. باوجود اینکه در سطوحی گفت وگو با برخی فعالان سیاسی و مطبوعاتی شکل گرفته اما اتفاق اعتمادسازی تا کنون رخ نداده است. تا این لحظه صحنه چنین بوده و ادامه این روند افق روشنی ندارد. اما در این صحنه عجالتاً با چند ملاحظه شاید بتوان منتظر نتایج جدی تری بود؛
الف) برخی از کسانی مانند سید محمد خاتمی که می توانند بخشی از راه حل باشند همچنان از نظر حکومت بخشی از مسئله تعریف می شوند و برعکس، برخی که خود بخشی از مسئله اند در مقام ارائه راه حل هستند. واضح است که مسئله این نیست که چرا محمد خاتمی مهجور است (حتی میدانیم که بخش زیادی از معترضین نسبت به اصلاح طلبان نیز بدبین هستند) بلکه مسئله این است که اینها نشانه ای است مبنی بر اینکه در بر همان پاشنه می چرخد.
ب) به یقین اگر دولت می توانست وضعیت اقتصادی را سامان دهد و به طور مثال اقدامی امیدآفرین مانند احیای برجام را به سرانجام می رساند چنین اتفاقی نمی افتاد. حتی اگر اکنون نیز وضع اقتصادی سامان پیدا کند اثر سیاسی تمام اعتراضات تا حد زیادی خنثی و شرایط عادی خواهد شد. ولی اگر شرایط اقتصادی فرقی نکند با چنین دست فرمان اقتصادی بهانه کافی برای شورش های فراگیر فراهم است.
ج) مردم نسبت به دستاوردهای اجتماعی و فرهنگی اعتراضاتشان حساس هستند. مردم بیم دارند که حکومت در اولین فرصت همه آنچه را که تحت فشار داده پس خواهد گرفت. اگر چنین شود سناریوهای خطرناکتر برای مردم اولویت پیدا می کند. لذا نباید جامعه اعتراضی را به نقطه انفجارِ اعتراضات رساند. هنوز دشمنان سنتی جمهوری اسلامی به خاتمی فحش می دهند که با دادن امتیاز به مردم و ایجاد دستاورد برای مردم، جامعه اعتراضی ایران را از نقطه انفجار دور کرد.