گروه سیاسی: در سالهای اخیر کمتر چهره سیاسی مثل محمدجواد ظریف هدف تخریب قرار گرفت و البته کمتر چهرهای مثل او، حساسیت تندروها را برانگیخته میکند. او در هشت سالی که وزیر امور خارجه ایران بود و بعد از آن، همواره هدف قرار میگرفت، اما یک صحبت کمتر از ۱۰ دقیقه در تلویزیون در مساله توافق هستهای، بازتاب فراوانی پیدا کرد و بسیاری از معادلات را برهم زد. بعد از پیروزی پزشکیان، ظریف مدیریت شورای راهبری را بر عهده گرفت با تمام افت و خیزها، طبق آنچه او گفت، این سازوکار تاثیری ۷۰ درصدی در انتخاب مدیران ارشد دولت داشت.
به گزارش فرارو، کافی است ردی از ظریف دیده شود تا یک نماینده مجلس پشت تریبون علیه او صحبت کند یا کیهان یادداشتی را به او اختصاص دهد. همین چهره، به عنوان معاون راهبردی رئیسجمهور به دولت بازگشته و مدیریت مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری را نیز بر عهده گرفته است. ظریف هم مانند تمام انسانها و اهالی سیاست ایران نقاط مثبت و منفی دارد، اما نقطهای که در آن قرار گرفته، میتواند منشاء تاثیرات زیادی در مسیر پیش روی دولت چهاردهم باشد. جایگاه ظریف در دولت پزشکیان نشان میدهد که وظیفه او تولید فکر و پشتیبانی تئوریک است.
مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری
معاونت راهبردی پیش از این در ساختار ریاستجمهوری وجود نداشت و این حکم برای اولین بار به نام ظریف صادر شد. نکته مهم حکم پزشکیان برای ظریف، این بخش است: «به منظور جلوگیری از اضافه کردن ساختار و تشکیلات جدید و استفاده بهینه از ظرفیتهای موجود شایسته است مسئولیت مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری را بر عهده گرفته و وظایف و کارویژههای این مرکز را به تشکیلات مناسب برای معاونت راهبردی ریاست جمهوری تبدیل کنید. بدیهی است به منظور اجرای وظایف این معاونت دستگاهها و نهادهای دولتی همکاری لازم را به عمل خواهند آورد.»
مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری (با نام پیشین مرکز تحقیقات استراتژیک که سال ۱۳۷۶ به مجمع تشخیص مصلحت نظام منتقل و با نام جدید در ریاستجمهوری تجدیدساختار شد)، اتاق فکر دولت است: «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری اتاق فکر دولت بوده و مسئول انجام مطالعات، بررسیها و پژوهشهای راهبردی و بین دستگاهی در دولت میباشد و ارائه طرحها و پیشنهادهای مرتبط با راهبردهای ملی در زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاست خارجی، با رعایت سیاستهای کلی نظام است.»
نامهایی مثل سعید حجاریان، علیرضا علویتبار، محمدرضا تاجیک و عباس عبدی که از آنها به عنوان نیروهای فکری یاد میشود، با این مرکز گره خورده. حجاریان که از او به عنوان تئوریسین اصلاحات نام برده میشود، پروژه توسعه سیاسی را سال ۱۳۶۸ از این مرکز کلید زد. محمدرضا تاجیک استاد شناخته شده علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی و معاون پیشین وزارت اطلاعات در دهه هفتاد، در دو دولت سیدمحمد خاتمی مدیریت این مرکز را بر عهده داشت که وظیفهاش ارائه راهبرد به رئیسجمهور بود.
به نظر میرسد با تجدید ساختار این مرکز و تبدیل آن به یک معاونت در ریاستجمهوری، به کارگیری بدنه کارشناسی خبره و بررسی همهجانبه مسائلی که از سوی رئیسجمهور به معاون راهبردی ابلاغ میشود، قصد پزشکیان این است که از ظرفیت و نگاه ظریف - ایجاد تغییر مثبت و تلاش برای حل مسائل – نه فقط در مسائل مربوط به سیاست خارجی بلکه برای ارائه طرح و راهکار در حوزههای مختلف استفاده کند.
مشاور ارشد رئیسجمهور
مثل مشهوری در سیاست وجود دارد که میگوید مشاوران خوب یا بد، میتوانند یک مدیر را بالا ببرند یا پایین بیاورند. ظریف در این نقطه قرار دارد. مشاوری است که از دوران انتخابات کنار پزشکیان قرار گرفت و حساسیت تندروها را برانگیخت. ظریف با دوران وزارت خارجه، توافق هستهای و نمایندگی ایران در سازمان ملل شناخته میشود. مرور این دوران کاری نیز نشان میدهد که نسبت به ایجاد تغییر و تلاش برای حل مسائل گارد بسته و غیرقابل انعطاف ندارد.
او وقتی با دستور رئیسجمهور در جایگاه ریاست شورای راهبری قرار گرفت، سعی کرد که همین نگاه ایجاد تغییر مثبت را به عنوان یک مشاور، مطرح و پیگیری کند. چرا که پزشکیان پیش از آن گفته بود که باید به زنان و اقوام و مذاهب میدان بیشتری داده شود و با همین راهبرد بود که مساله تبعیض مثبت مطرح شد.
همان زمان که ظریف تلاش کرد تا نگاه مد نظر رئیسجمهور را پیادهسازی کند، هجمههای زیادی به او شد. گاهی نیز شیوههای سنتی لابیگری در روند انتخاب وزرا تاثیرگذار بود. در نهایت، اما این سازوکار جدید تحت مدیریت ظریف، با اجرایی کردن نظرات رئیسجمهور توانست تا حد ممکن تاثیر خود را بگذارد.