به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۳ - ۲۳:۳۲
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۵ ساعت ۰۹:۴۵
کد مطلب : ۴۸۹۵۸۱

متحدان کلیدی و دوستان اروپایی دونالد ترامپ 

متحدان کلیدی و دوستان اروپایی دونالد ترامپ 
گروه بین الملل: از دولت‌های مجارستان و اسلواکی گرفته تا احزاب اپوزیسیونِ طرفدار روسیه، رئیس جمهوری سابق و احتمالاً آینده ایالات متحده دوستان و متحدانی در سراسر قاره سبز دارد.
با توجه به اهمیت انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده، رهبران اروپایی از پیش خود را برای ریاست دوباره احتمالی دونالد ترامپ بر کاخ سفید آماده می‌کنند؛ رویدادی که نه تنها بر سطح تجارت و روند دیپلماسی میان دو سوی آتلانتیک تاثیرگذار خواهد بود، بلکه پیامد‌های بزرگی نیز بر ساختار امنیت جمعی خواهد گذاشت که پس از پایان جنگ جهانی دوم صلح و ثبات را برای بخش عمده‌ای از کشورهای این منطقه به ارمغان آورده است.
در حال حاضر، کارزار انتخاباتی دونالد ترامپ عمدتاً بر محور مسائل داخلی متمرکز شده است، اما دوره پیشین ریاست جمهوری  ترامپ مملو از تجربه‌ها و عبرت‌هایی در خصوص نحوه سیاست‌گذاری‌های دولت تحت ریاست او در تعامل با کشورهای اروپایی است.
او همچنین مشخص کرده است که چه کسانی را متحدان خود در اروپا می‌داند؛ این افراد عمدتا گروهی از رهبران راست‌گرای دولت‌ها و چهره‌های مخالف با سیاست‌های همگرا در اروپا هستند که بسیاری از آنها با دیدگاه منفی دونالد ترامپ نسبت به نهادهای بین‌المللی، چندگانگی فرهنگی، سیاست‌گذاری‌های اجتماعی ترقی‌خواهانه و نیز تجارت آزاد هم‌رای‌اند.
در عین حال، تحولات سیاسی در کشورها و مناطق مختلف از جمله تهاجم تمام عیار روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، به این معنی است که یک دولت جدید در ایالات متحده به ریاست دونالد ترامپ باید در پی ایجاد روابط و مناسبات متفاوتی باشد و مشکلات تازه‌ای را مدیریت کند.
ترامپ و حلقه‌ نزدیکانش مدت‌هاست که تحت تأثیر ویکتور اوربان، حکمران خودکامه مجارستانی قرار دارند که با وجود اختلافات دامنه‌دار با اتحادیه اروپا بر سر حاکمیت قانون در کشورش، با شور و اشتیاق نسخه خود از «دموکراسی غیرلیبرال» را تبلیغ کرده است.
 اوربان با رویکردی برآمده از تئوری توطئه در خصوص مداخله ادعایی «گلوبالیست‌ها» در امور داخلی کشورش، بهانه‌ای مناسب برای محدود کردن آزادی‌ رسانه‌ای و دانشگاهی در مجارستان یافته است، روندی که او را به کلی خارج از همگرایی و جریان اصلی جاری در اتحادیه اروپا قرار می‌دهد.
بسیاری از افراد منتسب به جناح راست آمریکا پیش‌تر به صراحت از نحوه رهبری اوربان به عنوان الگویی برای «نجات» ایالات متحده تجلیل کرده‌اند.
این قانونگذاران و تحلیل‌گران همچنین اغلب به دلیل گشاده‌رویی نسبت به دیدگاه‌ها و مواضع کرملین در خصوص اوکراین مورد انتقاد قرار می‌گیرند؛ آنها به نظر می‌آید به عنوان مثال، با این دیدگاه مسکو که ناتو و غرب نباید در برابر حمله تمام عیار روسیه به اوکراین بایستند، مخالفت چندانی ندارند.
درست است که مجارستان جزو بزرگ‌ترین کشورهای اروپایی به حساب نمی‌‌آید، اما همین کشور در عین حال می‌تواند در نهادهای مختلف اتحادیه اروپا و ناتو از حق وتو استفاده کند، اختیاری که دولت اوربان به همراه ترکیه به مدت چند ماه برای ممانعت از الحاق سوئد به پیمان آتلانتیک شمالی از آن استفاده کردند.مجارستان همچنین تا پایان امسال ریاست دوره‌ای اتحادیه اروپا را بر عهده دارد و اوربان از این فرصت برای حل اختلافات با کمیسیون و پارلمان اتحادیه اروپا استفاده خواهد کرد؛ هر چند برخی اقدامات وی تاکنون چالش‌برانگیز بوده است.
نخست وزیر مجارستان به ویژه درپی ملاقات حضوری با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه در تابستان امسال خشم و انتقاد‌های تند رهبران اروپای را برانگیخت.
وی به نظر می‌آید در همین راستا، همچنان با شور و حرارتی خاص، سیاست خارجی بحث‌برانگیز خود را که در تضاد با دیدگاه بسیاری از پایتخت‌های اروپایی است، دنبال می‌کند.
با این حال، اوربان در میان رهبران اتحادیه اروپا استثنا و یک چهره غیرمعمول محسوب می‌شود. در حال حاضر، هیچ دولت دیرپای دیگری نزدیک به گرایش سیاسی راست او در اتحادیه وجود ندارد.
در لهستان، یکی از مهم‌ترین دولت‌های همسو با او در این طیف ایدئولوژیک که پیش‌تر در این کشور بر سر کار بود، تقریباً یک سال پیش از قدرت کنار گذاشته شد.
تنها کشوری که در حال حاضر سیاست‌هایی نزدیک به اوربان را در دستور کار خود قرار داده، اسلواکی است، جایی که رابرت فیچو، نخست‌وزیر راست‌گرای این کشور سال گذشته میلادی به قدرت بازگشت.
فیچو که مانند ترامپ اخیراً از یک سوء قصد جان سالم به در برده است، گرایشی ضد دگرباشان جنسی و ضد مهاجرتی دارد و مانند اوربان رسانه‌های آزاد کشورش را سرکوب می‌کند. او همچنین بر خلاف اکثر رهبران اروپایی روابط گرم و صمیمانه‌‌ای با پوتین دارد.
یکی از اصلی ترین متحدان بالقوه دونالد ترامپ، نامزد جمهوری‌خواهان در انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر ایالات متحده، جورجا ملونی، نخست وزیر ایتالیا است.
در حال حاضر، او به استثنای یومیو کیشیدا، نخست وزیر ژاپن، راست‌گراترین رهبر گروه هفت به حساب می‌آید و تاکنون بسیار در جهت تقویت روابط خود و کشورش با جریان‌های راست بین‌ٰالمللی تلاش کرده است.
اما او علی‌رغم دیدگاه‌های محافظه‌کارانه فرهنگی و ملی‌گرایانه و ‌به‌رغم این واقعیت که دولت ائتلافی وی شامل حزب ضد مهاجرت لگا است، تاکنون موفق شده است از خطر دریافت برچسب منفی به سبک اوربان در بین میانه‌روهای اتحادیه اروپا مصون بماند.
خانم ملونی در صورت انتخاب مجدد ترامپ، یک متحد ایدئولوژیک حاکم در آن سوی اقیانوس اطلس خواهد داشت. اگر او به اندازه‌ای که در ساختن روابط با دیگر دولت‌ها کارآمد بوده، در ایجاد رابطه با دولت ترامپ نیز موفق عمل کند، می‌تواند به نوعی پل ارتباطی بین دولت جدید ترامپ و اتحادیه اروپا باشد؛ نهادی که اولویت‌هایش ممکن است به شدت تحت تأثیر برنامه‌های احتمالی دولت آینده ایالات متحده قرار داشته باشد.
با این حال، ترامپ وفادارترین حامیان اروپایی خود را در میان نیروهای تندرو و راست‌افراطی خواهد یافت که بیشتر آن‌ها یا در اپوزیسیون هستند یا از بیرون از قدرت حاکمه بر افکار عمومی تأثیر می‌گذارند.
این دسته از نیروهای سیاسی از جمله احزابی مانند وُکس در اسپانیا، اجتماع ملی در فرانسه، آلترناتیو در آلمان و رفورم در بریتانیا هنوز نتوانسته‌اند به دولت‌های ملی راه یابند اما طی دهه گذشته پیشرفت‌های بزرگی از حیث جلب اقبال عمومی و کسب کرسی‌های بیشتر در پارلمان‌ها داشته‌اند.
آلترناتیو برای آلمان تازه‌ترین نمونه از این جریان‌های راست افراطی است که به تازگی به یک پیروزی تاریخی در ایالت تورینگن آلمان دست یافت و در انتخابات منطقه‌ای ایالت زاکسن نیز به عنون دومین نیروی سیاسی شناخته شد.این احزاب همانند دونالد ترامپ، مخالف مهاجرت دسته جمعی پناه‌جویانی از کشورهای فقیرتر و عمدتا مسلمان به کشورشان هستند. آنها اغلب نسبت به عملکرد ناتو، اتحادیه اروپا و سایر نهادهای بین‌المللی بدبینند و یا شک و تردید دارند.
این جریان‌ها عموماً رأی‌دهندگانی با گرایش و دیدگاه‌های محافظه‌کارانه اجتماعی را که به طور سنتی بر هویت ملی تاکید دارند، جذب می‌کنند؛ آنها همچنین اغلب تاکید دارند که سیستم‌های جهانی یا ملی، رأی‌دهندگان‌شان را نادیده می‌گیرند.
برخی از رهبران جریان‌های راستگرای اروپایی پیش‌تر تلاش کرده‌اند تا به صورت مستقیم با ترامپ و متحدان آمریکایی او ارتباط داشته باشند؛ این موضوع به ویژه در مورد نایجل فاراژ، رهبر اصلاحات بریتانیا صدق می‌کند که حزب وی امسال برای نخستین بار چند کرسی در پارلمان بدست آورد.
او در بسیاری از رویدادها و مناسبت‌هایی که ترامپ در آن حضور داشت ظاهر شده و مصاحبه های زیادی با رسانه‌های راستگرای آمریکایی انجام داده است.
با این حال، پیش‌بینی‌های گذشته مبنی بر اینکه چنین گرایش‌های سیاسی می‌توانند در سیاست غالب اروپا هژمونی پیدا کنند، هنوز محقق نشده است. حزب فاراژ تنها صاحب تعداد انگشت شماری از کرسی‌های پارلمان شده و هیچ نفوذی بر دولت فعلی ندارد، در حالی که حزب راست افراطی اجتماع ملی در فرانسه نیز تابستان امسال انتظارات را در انتخابات زودرس پارلمانی برآورده نکرد.
در سطح اتحادیه اروپا نیز، انتخابات پارلمانی که ماه ژوئن گذشته برگزار شد، با موج گسترده‌ای از موفقیت جریان‌های عوام‌گرا و راست‌افراطی که بسیاری از ناظران انتظارش را داشتند، همراه نبود.این امر راه را برای اورزولا فُن در لاین که بین‌المللی‌گرا و منتسب به جریان راست میانه است هموار کرد تا برای یک دوره دیگر به عنوان رئیس کمیسیون اروپا برگزیده شود.
این بدان معناست که اگر دونالد ترامپ دوباره انتخاب شود، با اروپایی سر و کار خواهد داشت که اغلب رهبران اصلی آن چندان با سبک و روش سیاسی او که هنجار‌شکنی و اولویت دادن به حاکمیت ملی است، سرِ سازگاری ندارند.
 
برچسب ها: دونالد ترامپ
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها